چکیده:
واژٔە پری، بازماندٔە پئیریکا -̄pairika اوستیایا است زه از ریشت فعلا هندواروپایا-per «زاییدن، به وجود آوردن» مشیق شده اس و پئیریکا را ماتوان «زاینده و بارور» معنا زرد. پریان زه در گذشیهای دور ایزدبانوان قابل سیایش باروری بودند، پس از تحولا زه زرتش در باور ایرانیان به وجود آورد، به تماماتبدیل به موجوداتا منفا گردیدند زه در ستتت اه اهریمن با اغوای قهرمانان، نقش بس فعالا در برابر اهورامزدا و پیروانش بر عهده داشتتیند. در اوسیا واژٔە پئیریکا با سه نام همراه اس زه شخصی هایا زامل اهریمنا هسیند: پری خنثییا -xnaθaiti، موشپری ̌smu و پری دژیایریه -iryayaduz. گرچه در اوستتیا پری با شخ صی مثب پیشزرت شیا وجود ندارد،لیههای درونااندی ش آریایا زمازان باور به پری را به عنوان ایزدبانوی باروری و زایش نگه مادارد. به همین دلیل در ابیات شتتتاهنامه بهراحیا ماتوان دو چهرٔە میفاوت از پری دید: چهرهای پیشزرتشتتیا و مثب ، و چهرهای پسزرتشیا و منفا زه هر دوگاه آشکارا با لفظ پری همراه اس ؛ همچون پری هف خوان ر سیم، و گاه پنهانا و بدون لفظ پری،در دا سیان تنها ح ضوری پریوار دارد؛ همچون مادر ستتیاووش یا منی ه. در این پ وهش تلش بر آن استت تا با بررستتا ابیات شتتاهنامه، چهرٔە پیشزرتشیا و پسزرتشیا، پنهانا و آشکار پری مورد بررسا قرار گیرد.
The word parī (fairy) is the remaining of the Avestan word pairīkā that derived from the Indo- European root *per- ''to bear، to create''، then it can be defined as ''fertile، creative''. pairīkā، in the ancient time were the admirable، beautiful and always young goddesses of birth and fertility that they were denoting to mankind fertility، birth and life with their presence. After Zarathuštra made the changes in Iranian''s beliefs، pairīkā were converted into negative creatures in the ahreman army that they played an active role against Ahuramazda and his followers by deceit of Champions. Although the word pairīkā is not in the Gathas، but in the other parts of Avesta pairīkā has been accompanied by three names which are completely demonic characters: pairīkā xnaϑaiti، mūš.pairīkā and pairīkā.dužiiāriia. In the Avesta، the parīs are always the magician female demons with the rejected and hated characters، but in east Iran they still have worshippers that hero Zoroastrians as Garšāsp fighting them. All three pairīkās in Avesta that the sign of their physical presence is the meteors، became pairīkās of lack of water and drought without any sign of birth and fertility. Pairīkās in Avesta are related with magic، deceit، dream، shape shifting and water، these are the features that have entered to Shāhnāmeh. Although there isn''t pre-Zoroastrian positive character of Parī in Avesta، it has still kept the inner layers of the Aryan thought about believing in goddesses of fertility and birth، as we can easily see two different faces of the Parī in Shāhnāmeh: a positive pre- Zoroastrian face، and a negative post-Zoroastrian face that both has used; sometimes، explicitly with the word ''Parī''، like ''Parī'' in Haft khan (seven ordeals) of Rostam، and sometimes، implicitly and without the word ''Parī'' with the fairy-like characters in the story، such as Siyavash mother or Manijeh. In this research، by examining some couplets in Shāhnāmeh، it has been studied the pre- Zoroastrian، post-Zoroastrian، hidden and obvious face of Parī، It has been revealed the characters such as Rūdābeh، Manijeh، and Siyavash mother are the symbols of the goddesses of fertility; beautiful and young with romance and fertility characteristics، While the magician women of Haft Khans are the Devil Women with the characteristics of magic، charms، shape shifting، sleep and dream.
خلاصه ماشینی:
"٤- پری در نوشته های دوران اسلامی در شاهنامه و ادب فارسا پس از اسلم و داسیانهای عامیانه، پری به گونهای دیگر معرفا ما شود و همانند او سیا و نو شیههای دورٔە میانه، بودهای اهریمنا نی س ، بلکه دارای دو چهره ا س : هم چهرٔە پیشزرتشیا و مقدس زه به صورت زیباروی نیکویا زه حیا دارای فره اس نمایان ما شود و گاها با یاری و سودر سانا به مردم در برابر اهریمن قرار ماگیرد ( سرزاراتا، ١٣٧٨: ١) و با باروری و زایش پیوند داشتتیه و گاها نوزادان را مارباید و به رامش و آواز وابستتیه استت ؛ و هم چهرٔە پسزرتشتتیا و اهریمنا زه پهلوانان و شتتاهان را فریب داده و بدین وستتیله با آنها در ماآمیخیه و ستترانجام این پیوند، آوارگا و مر و گزند بوده است (همان: ٦).
ندانستتت زو جادوی ریمن استتت نهف یه به ر نگا ندر اهریمن استتت (فردوسا، ١٣٨٤: ١٥٣) همچنین در داستتیان زال و رودابه، زنیززان رودابه برای رستتیدن این دو جوان به یکدیگربه بانوی خویش چنین ماگویند: اگتتر جتتادویتتا بتتایتتد آمتتوختتیتتن به ب ند و فستتتون چشتت ها دوخین بتت تتریتتم بتتا متترغ و جتتادو شتتتتویتتم ب و ی یم و در چتاره آ هو شتتتو یم متتگتتر شتتتتاه را نتتزد متتاه آوریتتم بتته نتتزدیتتک او پتتایتتگتتاه آوریتتم (همان: ٧٨) در داسیان بی ن و منی ه، پس از پایان جشن در بهار: مترا نتاگتهتان در عتمتاری نشتتتتانتتد بر آن خوب چهره فستتتونا بخوانتد پری با گمتان بخت برگشتتتیته بود زته بتر متن هتمتا جتادوی آزمتود (همان: ٤٦١) و در نهای یکا از خوانهای هف خوان اسفندیار نیز مبارزه با زن جادوس : پرآژنتگ رو یا باآ ی ین و زشتتتت بتدان تیرگا جتادویاهتا نوشتتتت (همان: ٧٢٠) ٤-٢- پیکرینه شدن یکا دیگر از وی گاهای پریان، توانایا آنها در دگرگون ساخین چهره و ظاهر خویش اس ."