چکیده:
هدف از این مقاله بررسی الگوهای فراغتی جوانان و رابطه آن بـا هویـت هـا و سبک تربیتی خانواده است . چارچوب نظری ترکیبی از نظریه بوردیو و گیـدنز انتخاب شد. این تحقیق به روش پیمایشی انجام شده و جامعه آمـاری تحقیـق را جوانان ٢٩-١٩ سال شـیراز تـشکیل مـی دهنـد. تعـداد ٦٢٠ نفـر از آنهـا بـا استفاده از نمونه گیری خوشـه ای چندمرحلـه ای ، پرسـشنامه تحقیـق را تکمیـل کردند. یافته ها تحقیق نشان دهنده وجود چهار سبک فراغـت بـدن و سـلامتی ، تفریح با خانواده و دوستان ، سبک مذهبی و سبک رسانه ای است کـه بـه جـز سبک بدن و سلامتی ، مردان و مجردها در سبک های فراغتی فعالیـت بیـشتری دارند. ضرایب همبستگی نشان داد که هویـت ملـی ، دینـی و جنـسیتی بـه جـز سبک بدن و سلامتی با بقیه سبک هـای فراغتـی رابطـه معنـاداری دارد. سـبک تربیتی با سبک بدن و سبک مذهبی رابطه داشت . نتـایج تحلیـل خوشـه نـشان دهنده دو دسته از پاسخگویان بود که در هویت دینی ، ملی و پایگاه اقتـصادی اجتماعی خانواده و سبک های زندگی ، تفاوت معناداری بـا هـم دارنـد. خوشـه اول شامل ٧٣.٩ درصد از پاسخگویان بود که هویت ملـی و دینـی قـوی تـری داشته و پایگاه اقتصادی اجتماعی شان از خوشه اول پایین تر و درصـد زنـان در آن بالاتر بود. خوشه دوم شامل ٢٦.١ درصد از پاسخگویان بود که پایگاه اقتصادی اجتماعی آنها بالاتر بوده و اهمیت بیـشتری بـه سـبک فراغتـی بـدن ، رسانه و تفریح می دادند و درصد مردان در آن بالاتر بود. رابطه بین هویت ها و سبک های فراغتـی در هـر خوشـه بررسـی شـده و سـهم پایگـاه اقتـصادی اجتماعی در این روابط تعیین شده است .
خلاصه ماشینی:
"برخی از ایـن متفکـران از رسـیدن بـه آرمـان هـای رهایی بخشی و بهروزی که مدرنتیه ادعای رسیدن بـه آن را داشـت ، ناامیدانـد و برخـی هنوز این امید را در دل حفظ کرده و معتقدند مصرف فرهنگی و حتی مصرف مادی در جامعه امروزین بازنمای هویت های فرهنگی و اجتماعی افراد است که از طریق انتخاب نوعی سبک زندگی علیه فشارهای همسان سازی و اقتدارطلبی مدرنتیه مقاومت می کند.
آزادارمکی نیز بـه تعیین کننده بودن خانواده در سبک های زنـدگی در ایـران تأکیـد کـرده و معتقـد اسـت خانواده در کنار دیگر خصوصیات سبک زندگی در ایران (که شامل طبقاتی بودن ، نسلی بودن و متکثر بودن است ) نقش محـوری بـازی مـی کنـد (آزادارمکـی ، ١٣٨٦: ٣٢) او در تحقیقی که درباره سبک زندگی جوانان مسجد انجام داده دریافته است که جوانانی کـه از خانواده های طبقه متوسط یا بالای مذهبی به بسیج می پیوندنـد و سـاختار خـانوادگی مشارکتی تری را تجربه کرده اند رفتارهـای متفـاوتی بـا جوانـانی دارنـد کـه از طبقـات کارگری با ساختار خانواده اقتدارطلب بیرون آمده انـد.
نتایج بدست آمده در جدول ٤ نشان می دهد که ایـن دو خوشـه در سـبک زنـدگی مذهبی ، هویت سنتی جنسیتی و سبک تربیتی تفاوت معناداری با هم ندارند اما در بقیـه متغیرها با هم فرق می کنند به طوری که خوشه ١ پاسخگویانی هستد که پایگاه اقتـصادی اجتماعی خانواده شان پایین تر است و هویت ملی و دینی قویتری نسبت به خوشـه دوم دارند."