چکیده:
نقد نشانه- معناشناسی گفتمانی در بررسی متون ادبی و تجزیه و تحلیل آنها، بهعنوان روشی جدید مطرح میشود که میتواند راهگشای نگرش نویی از تحلیل معنایی این متون باشد. در این رویکرد، تولید معنا مستقیما با شرایط حسی- ادراکی پیوند میخورد. در این شرایط، نهتنها معنا در گرو برنامهای منطقی و هدفمند نیست، بلکه به واسطة حضور عامل حسی- ادراکی که نشانه را در سراسر گفتمان پدیداری میکند، پیوسته، سیال، چندبعدی و در حال تکثیر و زایش است. پژوهش حاضر در نظر دارد ضمن بررسی فرآیند گفتمانی در سه بعد عاطفی، حسی- ادراکی و زیباییشناختی در شعر نیما و ارائة دیدگاه نشانه- معناشناختی، بهعنوان روشی نو جهت بررسی متون، چگونگی تولید جریان سیال معنا را در اشعار نیما بررسی کند. این بررسی همچنین چگونگی مواجهة شاعر با پدیدههای دنیای پیرامون خود و نگاه و رویکرد متفاوت او را مشخص خواهد کرد. بررسی نظام گفتمانی در شعر بلند نیما براساس دیدگاه نشانه- معناشناسی نهتنها موجد خوانشی جدید از شعر نو نیمایی خواهد بود، بلکه بیانگر چگونگی شکلگیری جریان سیال و پویای معنا و نیز بعد زیباییشناختی در این شعر است.
خلاصه ماشینی:
درواقع ، در رابطۀ نوسانی ناهمسو، هرچه کنشگر از خوشیها و سرگرمیها و لذت ها گذر میکند و از گسترة مادی فاصله میگیرد، به نوای وصل نزدیک تر گشته و به ارزش دیدار یار نائل میگردد: که نوای وصل را بودند، هر لحظه به دل خوانا (همان : ٣١٣) و این حرکت حماسی در مقابل عمل «دیگران »، «مرد و زن ، سوداگران سرزمین های مجاور» قرار میگیرد که «یکسره بیگانه زین سودا» بوده و «همچنین ارواح نامقبول مطرودان » که به واسطۀ حرکت در گسترة مادی «در این خاکدان سرگشته بودند» و تنزل مقام پیدا کرده اند: / / / در فرآیند روایی گفتمان ، سه مکان گذرایی، به عنوان مراحل طی طریق کنشگر در وصال به گونۀ ارزشی به طور مشخص بیان شده است .
شاعر به عنوان شوشگر حسی- ادراکی در این فضا، از میان انواع حضور نشانه - معناشناختی که میتواند در طول گفتمان داشته باشد، حضوری کامل و بالفعل ١٠ دارد و این تنها نوع حضوری است که لذت زیباییشناختی را دربردارد و به 8 étention 9 empo 10 résence elle واسطۀ آن ، دریافت آنچه نشانه گیری شده ، در حد کمال صورت میپذیرد و شوشگر خود را در تحقق ارزش مورد جست وجو مییابد: من به شهری کارزویم بود و گویی در دل رویا/ در رسیده بودم آن لحظه (همان : ٣١٧).