چکیده:
نثر شیخ جام را می توان از ارزنده تـرین و زیبـاترین نمونـه هـای نثـر دورة سلجوقی به شمار آورد. نثری گرانبـار و ارجمنـد و مـشحون از ویژگـی هـا و اشارت های کلی این دوره ـ اعـم از توجـه بـه تمثیـل و استـشهاد بـه آیـات و اخبار و تقلید از نثر عربی . ـ اما نثر شیخ جام امتیـازات دیگـری نیـز دارد کـه توجه به لغات سره و ترکیبات خـاص پارسـی از جملـة مهـم تـرین آنهاسـت . لغات و اصطلاحاتی نادر و اصیل که بیـانگر توـه خـاص و عمیـق شـیخ بـه زبان و باورهای عصر و دورة خویش است . بدون شک این نمونه های مغتنم می تواند نشا ه ای از گرانباری و دیرپـایی بسیاری از مفاهیم و اصطلاحات امروز ما نیز به شمار آید. در ایـن نوشـته بـه چند واژه و اصطلاح جالب توجه در زبان شیخ پرداخته شده است .
خلاصه ماشینی:
"(۱۴۶) پی خست : شیخ جام این واژه را در روضة المذنبین این چنین به کار برده است : «نه از روز قیامت و حساب آن [ترسی ] و نه از عهدة این سخن بیرون آمدن دراندیشی ، و گویی که من عالم و مفتی ام !
(۱۷۸) مصحح محترم در توضیح این واژه و چگونگی کتابت و صورت تصحیح شدة ایـن واژه نوشته اند: «واژة پی خشت در نسخ های ر ضة المذنبین به صورت : بر خشت کتابت شده است و با جستجوی بسیاری که دربارة آن به عمل آمد بدین صورت نه در جـای دیگـری دیده شد و نه معنی صحیح و قطعی آن معلوم گشت ».
آن چه از کاربردها و شواهد دیگر در متون نظـم و نثـر فارسـی ـ و بخـصوص کـاربرد مورد نظر ما در آثار شیخ ـ پیداست این که «پی خست » قطعا بـه ایـن معنـی و صـورت مذکور منحصر نمی شود و معنی و یا معانی دیگری را نیز با صورت ها و کاربردهای خاص شامل می شود.
(۱۳) هر چند کاربرد واژة «تلخ » در مصراع اول و نیـز واژة «شـو » در مـصراع دوم ، نـوعی ایهام ـ ایهام تناسب ـ را به ذهن متبادر می سازد، ولی «آب تلخ » در این جا معنی دیگری را نیز برمی تابد و آن همانا تالاب و آبگیری بوده است که آب قنات یا چشمه را بـه مـرور درآنجا ذخیره نموده اند و پس از انباشت ، به گاه حاجت به مـزارع روان مـی سـاخت انـد و آبیاری می نموده اند."