چکیده:
نظام تعریف در اندیشه فیلسوفان مشایی بر اصول و مبانی زیر استوار است: الف) امکان شناخت ذاتیات اشیا؛ ب)پذیرش نظام مقولات عشر ارسطویی؛ ج) پذیرش نظام مبحث ماده و صورت ارسطویی. نظام تعریف مشایی از سوی صاحبنظرانی همچون فارابی و سهروردی نقد شده است. سهروردی شناخت ذاتیات اشیا را ناممکن دانسته و به تصریحات فیلسوفان، استشهاد میکند. همچنین با طرح دیدگاه شهود، ملاک بداهت را شهود حسّی و قلبی به شمار آورده و نظام مقولات عشر و ماده و صورت ارسطویی را نیز مورد نقد قرار میدهد. سهروردی پس از نقد نظام تعریف ارسطویی، به ارائه دیدگاه خود مبنی بر «تعریف مفهومی» پرداخته، آن را در علوم بسیار سودمند میداند. تعریف مفهومی در برابر تعریف حقیقی نفس الامری قرار داشته و برخلاف آن، ناظر به ذاتیات نفس الامری اشیا نبوده، بلکه تنها در پی ارائه ذاتیات مفهوم مورد تعریف است. ارزیابی نظام تعریف مشایی و نظام تعریف سهروردی و بیان کاستیهای آنها نیز در این نوشتار مورد بررسی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
بنابراین ارائه تعریف حقیقی، بر امکان شناخت ذاتیات اشیا استوار است و با چالش در این مبنا، نظام تعریف مشایی نیز با چالش روبهرو میشود.
توضیح اینکه برخی کلمات فیلسوفان مشا با نظام تعریف جنس و فصل سازگار نیست که از جمله میتوان به «مجهول بودن فصول جواهر»، «تعریف جوهر به امر سلبی»، «عرضی بودن برخی فصول» و مانند اینها اشاره کرد؛ در حالی که اگر شناخت ذاتیات اشیا، ممکن باشد نباید فصول جواهر، مجهول بماند و نباید جوهر را از روی ناچاری به تعریف سلبی (الماهیه اذا وجدت وجدت لا فی موضوع) تعریف کرد؛ زیرا در صورت امکان شناخت ذاتیات اشیا، تعریف ایجابی ارائه میگردد.
بنابراین برخی نقدهای سهروردی بر نظام تعریف مشاییان، مانند مبتنی بودن این نظام تعریف بر مقولات عشر و ماده و صورت ارسطویی، مبنایی است؛ اما پاره ای از نقدهای ایشان مانند نقد امکان شناخت اشیاء، بنائی است.
تبیین حقیقت «تعریف مفهومی» در پرتو توضیحات بالا چنین است که مطابق مبنای سهروردی، الفاظ و اسامی برای ذاتیات واقعی و نفسالامری اشیا وضع نشدهاند تا با شناختناپذیری آنها، شیء مورد نظر نیز قابل تعریف نباشد، بلکه الفاظ و اسامی برای معانی و مفاهیم موجود در ذهن وضع شدهاند؛ معانی و مفاهیم موجود در ذهن نیز بیانگر موجودات خارجیاند، به میزانی که در ذهن تصور شدهاند؛ بنابراین موضوع له اسامی، اولا و بالذات معانی و مفاهیم موجود در ذهناند و ثانیا و بالتبع موجودات خارجی به میزانی که در محدوده تصور انسان درآمدهاند.