چکیده:
ابنسینا برهانی ابتکاری بر اثبات توحید ذاتی واجبالوجود دارد که آن را در اشارات و تنبیهات بسط داده است، هرچند بیانی اجمالی از آن را در الهیات شفا نیز آورده است. شارحان در تقریر این برهان راههای گوناگونی پیموده و هریک تفسیر و تقریر خاصی از آن ارائه کردهاند. اختلاف این تقریرها عمدتا در تعیین اقسام و فرضهایی است که در این برهان مورد نظر ابنسینا بوده است. در این مقاله، پس از اشاره به جایگاه برهان ابنسینا در میان براهین توحید، تقریرهای فخرالدین رازی، خواجه نصیرالدین طوسی، قطبالدین رازی و استاد مطهری از این برهان بیان و ارزیابی شده، و، در پایان، این نتیجه حاصل آمده است: تقریر خواجه طوسی – به دلیل خالی بودن از اشکالات تقریرهای دیگر از قبیل تصرف در کلام ابنسینا و یا افزودن قسمی بر اقسام مورد نظر ابنسینا، و نیز بهسبب وارد نبودن اشکالهایی که به اصول برهان کردهاند - از دیگر تقریرها به کلام ابنسینا نزدیکتر است.
خلاصه ماشینی:
"به اعتقاد قطبالدین، عبارت «واجب الوجود المتعین إن کان تعینه ذلک لأنه واجب الوجود، فلا واجب وجود غیره وإن لم یکن تعینه لذلک، بل لأمر آخر، فهو معلول» خود برهانی مستقل و تام بر اثبات توحید ذاتی واجب است: تعین واجبالوجود اگر به سبب واجبالوجود بودن او باشد، واجبالوجودی غیر او در کار نخواهد بود و مطلوب ثابت است، و اگر این تعین نه به سبب واجب بودن او بلکه به سبب امری دیگر باشد، واجبالوجود معلول خواهد بود.
قطبالدین بقیۀ عبارت ابنسینا را [که ما آن را توضیح اقسام چهارگانة فرض «ب» شمردیم] برهان دوم او برای اثبات توحید میداند، به این بیان که اگر تعین واجبالوجود به سبب غیر او باشد، چهار حال پیش میآید: واجبالوجود یا لازم تعین خود خواهد بود یا عارض آن و یا ملزوم تعین خود خواهد بود یا معروض آن.
اما اشکال اساسی تقریر ایشان آن است که در تطبیق اقسام پنجگانه بر کلام ابنسینا، باید چهار قسم اخیر را محال بدانیم، در حالی که در بیان شهید مطهری، این قسم که تعین لازمۀ وجود واجب باشد (قسم دوم در بیان ایشان) محال دانسته نشده است، بلکه مستلزم نفی کثرت - که همان مطلوب ابنسینا است – بهشمارآمدهاست.
به عبارت دیگر، چهار قسم اخیر در کلام ابنسینا همه از اقسام موردی هستند که تعین نه معلول خود واجبالوجود بلکه معلول غیر باشد، و اشکال اساسی همة این اقسام آن است که مستلزم معلول بودن واجبالوجود خواهند بود، در حالی که این نکته در مورد قسم دوم در تقریر استاد مطهری فوت شده است، اگرچه این سخن ایشان ـ فی حد نفسه ـ درست است که اگر تعین لازم وجود واجب باشد، واجبالوجود واحد خواهد بود."