چکیده:
اعتقاد به مهدویت، ریشه در روایات فراوان اسلامی دارد و تضعیف این باور جز با رد و انکار روایات مهدوی میسر نیست. از اینرو منکران مهدویت، نبود روایات مهدوی در صحیح بخاری را از دلایل اعتبار نداشتن این گرایش دینی دانستهاند. از آنجا که صحیح بخاری تنها یک روایت مجمل مرتبط با مهدویت دارد که در آن نامی از مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به چشم نمیخورد، به نظر میرسد در جریان تشدید سیاستهای ضدعلوی عباسیان در دوره متوکل، بخاری از سیاستهای آنان اثر پذیرفته و از اینرو از نقل روایات مهدوی پرهیز کرده است. پایان منجیگرایی بنیعباس و تشدید دشمنی با آلعلی علیهم السلام در جهت مشروعیتطلبی خلفای عباسی مهمترین رویکرد سیاسی دستگاه حاکم در آن دوران به شمار میرفت. از اینرو میتوان هماهنگی عملی با جهتگیری دینی _ اعتقادی دستگاه خلافت، نقل روایات مهدوی در کتابهای حدیثی همدورۀ صحیح بخاری، نقل اندکشمار روایات علویان از سوی بخاری و کوتاهی در نقل روایات فضایل اهلبیت علیهم السلام از جانب او را برجستهترین شواهد اثرپذیری بخاری از این شرایط ذکر کرد.
Belief in the Mahdi، is indeed rooted in the traditions of Islam and undermining this belief is only possible by denying such traditions and reports about Mahdi. Therefore، the deniers of Mahdi، consider the absence of traditions related to Mahdi in Sahih Bukhari's as a reason to discredit this religious orientation. Since in fact Bukhari retains only a brief account of the Messianism in which the name of the Mahdi is not specifically mentioned، it seems that during the heat of Anti-Alavite policies Abbasid intensified during the reign of unsympathetic Caliph called Mutawakkil، Bukhari is compelled by the policies to adapt and therefore avoided quoting Mahdavi or Mahdi related traditions and Hadiths. The ending of Messianistic tendencies in Abbasid Dynasty was an attempt to improve legitimacy of Abbasids and coincided with their intensified hostility to Al-e-Ali (Ali's family and descendents). This was the most important political strategy at the time and therefore، the practical move was to direct religious and ideological orientations in line with Caliphate. Thus، apart from Bukhari، the citation to Mahdavi traditions in Hadith books of that era drops dramatically. In this paper، we show by) analyzing Bukhari that those narrated traditions as well as traditions citing the virtues of Ahlul-Bayt (Prophet's and Ali's descendents) are only short and very sparse or few. This can be an evidence of such (political) influence of the era discussed.
خلاصه ماشینی:
"برخی مصادر دیگر از جمله مسند ابنحنبل _ که تقریبا همدوره با بخاری بوده است- نیز چنین حدیثی را نقل نمودهاند؛ اما در عین حال، با نقل روایات صریح درباره مهدی فاطمی علیه السلام در آخرالزمان، عملا باورمندی خود را به مهدویت نشان دادهاند و از اینرو روشن میشود که مقصود از «امامکم» در حدیث مورد بحث در آنها دستکم از منظر مؤلفانشان، مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف بوده است (برای نمونه نک: ابنحنبل، 1420: ج1، 84، ج3، 21).
بهرغم آنکه گاه در انتساب مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف به یکی از سبطین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، بین علمای فریقین اختلاف نظر وجود داشته است که البته منشأ این اختلاف غالبا تحرکات برخی از نوادگان امام مجتبی علیه السلام بهویژه محمد بن حسن النفس الزکیة و جعل و تحریف روایات مهدوی همسو با فعالیتهای سیاسی _ نظامی بود (نک: اصفهانی، 1362: ج1، 358).
بنابراین تلاش دستگاه خلافت این بوده است که با کمک شماری از اهل حدیث، به مقابله با آل علی علیه السلام و بهویژه ائمه اطهار علیهم السلام مبادرت کند؛ از اینرو محو نمودن برنامهها و ایدههای آنان که مهدویت به عنوان آرمان سیاسی _ اجتماعی، نقشی برجسته در این زمینه داشت و امامان معصوم علیهم السلام همواره آن را به عنوان آرزویی قابل تحقق مطرح کرده و زنده نگه میداشتند (برای نمونه نک: کلینی، 1365: ج1، 536) بیگمان از مهمترین اقدامات خلافت عباسی در آن مقطع بوده است؛ به طوری که حصر ائمه متأخر علیهم السلام به دلیل ترس از قیام قائم موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف صورت میگرفت و خلفای عباسی از جمله متوکل همواره نگران قیام مسلحانه امامان معصوم علیهم السلام بودند."