چکیده:
براساس دیدگاه علامه طباطبائی، «مصحلت » دارای وجودی واقعی است . داشتن وجود واقعی، به معنای داشتن مابازای خارجی نیست ، بلکه مصلحت از مفاهیم فلسفی است که منشأ انتزاع واقعی دارد. تبیین های گوناگونی بر واقعی بودن مصلحت ارائه شده است ؛ از جمله اینکه مصلحت ، امر وجودی و مستمر ی است که مقتضای طبیعت اشیاست ؛ پشتوانة اعتباریات بوده ، نفس حکم و فعل الهی است ؛ نشانة حکیمانه بودن فعل است و ملا ک حسن و خیر تکوینی میباشد. با دقت در آثار علامه طباطبائی، چهار نحوة هستی برای مصلحت میتوان بیان کرد: هستی واقعی خارجی، هستی منحاز از خارج و ذهن ، هستی ذهنی و هستی اعتباری. براساس دیدگاه علامه ، مصلحت دارای مراتب وجودی شدید و ضعیف است و در این نوشتار تشکیک در مصلحت را براساس مصادیق مصلحت که عبارت اند از «حقیقت اشیا»، «غایت »، «فعل » و «جامعه »، تبیین کرده ، ظرف تحقق مصلحت را در دو عالم «تکوین » و «تشر یع » یافتیم .
خلاصه ماشینی:
"تبیین نخست : تحلیل معناشناختی مصلحت براساس دیدگاه علامه طباطبائی «مصلحت » عبارت است از «بودن شیء ب_ر م_قتضای ط_بعیت اصلی خودش ، به گونه ایکه خیر و فایدة شایسته و در خور بر آن مترتب گردد؛ بدون اینکه فاسد، و از آثار خوب ، محروم شود»(طباطبائی، ١٤١٧ق ،ج ١٥، ص ٢٨٧).
این تصدیق و اذعان ، ما را بر آن میدارد که قوانین و احکام (اعتباریات ) شرعی و اجتماعی را که در راس_تای س_عادتمان است ، معتبر و پیروی از آنها را بر خود لازم و واجب بشماریم ؛ زیرا رعایت این احکام ، آدمی را به سعادت و مصلحت مطلوبش میرساند؛ همچنین تصدیق به نتیجه و غایت فعل ، ما را بر آن میدارد که باور کنیم که مصالح و مفاسد، جدای از عالم ذهن و خارج ، واقعیت داشته ، برای خود ظ_رف ت_حققی دارند؛ چراکه دارای آثار واقعی هستند (ر.
بدیهی است ، فاعل ارادی در مسیر حرکت به سوی کمال نهایی، در هر مرحله ای از مراحل وجودی به غ_ایت و م_صلحت غ_یری دست یافت ، وجود و هستی غایت و مصلحت درآن مرحله از نفس الامری بودن و منحاز از ذهن و خارج ، به هستی خارجی تبدیل میشود؛ برای مثال ، مصلحت اص_لی و غ_ایت ن_هایی انس_ان رسیدن به تکامل و مقام قرب الهی است و رسیدن به این مقام در سایة افعال عبادی است و افعال عبادی،منوط به داشتن قدرت بدنی است ؛ در واقع ، غایت نهایی، «تقرب » و غایت متوسط «توان بر انجام افعال عبادی» است ."