چکیده:
اصفهان با آنکه بسیار دیرتر از خراسان و حتی بعض نقاط عراق عجم ، ملجا و مرجع ادب فارسی به ویژه نظم شد، در دورة صفوی و یک قرن پس از آن ، مشعلدار شعر فارسی بود و بسیاری از جریانهای ادبی را ایجاد و راهبری کرد. صرف نظر از اعتبار ادبی آن ، به خصوص در قیاس با دورة پیش از مغول ، به جرات می توان گفت که در هیچ زمانی شعر این گونه وارد زندگی عموم مردم نشده بود. عرفاتالعاشقین و عرصاتالعارفین اوحدی بلیانی یکی از مهم ترین مآخذی است که به طور آشکار و محسوسی فضای ادبی گسترة آن روزگار را در معرض دید خوانندگان قرار می دهد. بجز آن ، اوحدی از شاعران و محلاتی در اصفهان سخن می گوید که در منابع از آنها، کمتر سخن به میان آمده یا اصلا ذکری نشده است . نگارنده در این مقاله ضمن برجسته سازی این وجه عرفات ، می کوشد این آگاهیها را بعضا در قیاس با سایر منابع هم عرضش عیارسنجی کند.
خلاصه ماشینی:
"بر اساس چاپ میراث ، اوحدی (عرفات ، ج ٨، ص ٤٩٩١ـ٤٩٩٣) در عرفات ده شاعر متقدم و نه متوسط و ٩٤ متأخر را ذکر کرده است که بر اینها باید شعرای بعضی توابع اصفهان را نیز افزود؛ مثل میرزا سلمان جابری (ج ٣، ص ١٩١٩ـ١٩٢٠)، شاه نظربیگ قمشه ای (ج ٦، ص ٢٢٠٤)، شیخ زین الدین جنتی گزی (ج ٢، ص ١٠٧٧)، رفیع الدین عبدالعزیز و رفیع الدین مسعود لنبانی (ج ٣، ص ١٥١٤ـ١٥١٥)، آقا فخرخراسگانی (ج ٥، ص ٣٢٥٩)، خواجه عبدالقادر بسینانی (ج ٥، ص ٢٨٦٧)، خواجه حبیب الله ترکه (ج ٣، ص ١٢٠٧)، صالح بیگ همتی آزادانی (ج ٤، ص ٢٣٣٦) و آقا شاهکی رنانی معروف به فنایی صفاهانی که تنها در قریة او (رنان ) اوحدی (ج ٥، ص ٣٣٣٠) در آن روزگار صد صاحب تخلص سراغ داشته است و اگر هنگام تألیف عرفات در عراق بود، از اکثر ایشان شعر انتخاب می کرد.
٢. عوام و چپانیان (رندان بی سر و پا) ابدال اصفهانی : اوحدی تنها به ملازمت وی با سام میرزا و فوتش در جنگ قندهار اشاره می کند و بنا به تصریح خودش به نظر می رسد که اتکایش در ایـن گـزارش تنها ترجمة مجالس النفایس بوده است ١٥ و ضمن آنکه یک ابدالی دیگـری را هـم آورده است ، به درستی بیان می کند که این دو ابدالی واحدند و حق هم همین است ؛ زیرا سام میرزا در شرح مبسوطش از ابدالی شواهد زیبا و قابل ملاحظـه ای آورده است که آن شعر منسوب به ابدالی فرضی نیز در آن شواهد ابدالی اصلی اسـت .
شعرای گمنام در عرفات تعداد قابل ملاحظه ای از شاعران نقل شده اند که در منابع پیش از وی یا هم عصرش کمتر ذکرشان آمده است یا هیچ نشانی از ایشان در دست نیست و مرجع گفته های پسینیان در این باب نیز تنها اقوال اوحدی اسـت ."