چکیده:
ارزش آثار ادبی یک ملت از رهگذر ادبیات تطبیقی و نشان دادن میزان تاثیر و بازتاب آن در ادبیات دیگر ملتها و غنابخشیدن به ادبیات جهانی، بهتر و دقیقتر نمایان میشود. داد و ستد ادبیات فارسی و عربی نیز دیرینه و برای هر دو ملت دارای اهمیت است. در میان شاعران فارسی، تاثیر خیام بر شاعران و ادیبان معاصر عرب و بر مترجمین رباعیاتش، قابل ملاحظه و بی نظیر است که بررسی این امر، تلاش بیشتر از جانب پژوهشگران را میطلبد. از این میان بررسی تاثیر خیام بر صافی که از بهترین مترجمان رباعیات وی و از شاعران برجسته عراق است اهمیت خاص خود را دارد. این پژوهش، تأثیر پذیری اشعار صافی از برخی اندیشههای موجود در رباعیات خیام را اثبات مینماید. تلاش کاوش پیش رو بر این است که بر اساس مکتب فرانسوی در پژوهشهای ادبیات تطبیقی و با روش تحلیلی- توصیفی به بررسی و تحلیل برخی اندیشههای مشترک دو شاعر بپردازد، و آنگاه با آوردن شواهد شعری، نزدیکی این اندیشهها را به طور عینی به نمایش بگذارد.
خلاصه ماشینی:
"جستاری در برخی اندیشه های مشترک عمر خیام و احمد صافی نجفی (مرگ ، حیرانی، عدم اراده و اختیار، حاکمیت جبر و سرنوشت ) حسین میرزایی نیا١ 2 علی نوکاریزی * چکیده ارزش آثار ادبی یک ملت ، از رهگذر ادبیات تطبیقی و نشان دادن میزان تأثیر و بازتاب آن در ادبیات دیگر ملت ها و غنابخشیدن به ادبیات جهانی، بهتر و دقیق تر نمایان میشود.
بررســی میزان تأثیرپذیری احمد صافی نجفی از اندیشه های خیام ، به سهم خود میزان تأثیر ادب فارسی بر ادب عربی و تأثیر آSن GدMAغناRخOOشیN به ادب و فرهنگ عربی رانشان میدهد و تحقیق پیش رو، بر آن است تا این مسئله را مورد بررسی قراردهد.
احمد صافی نجفی با تأثر از رباعیات خیام ، با وی دارای اشـتراکاتی در اندیشـه و نگرش به دنیا اسـت و در مواردی همچون نگاه دو شـاعر به مرگ ، حیرت و سرگردانی و چون وچرا دربارة نظام حاکم بر آفرینش ، اعتقاد به حاکمیت قضا و قدر و نبود اختیار و معلوم بودن ســـرنوشـــت انســـان از روز ازل ، برخی از این تأثیرپذیری و اشتراک آرا نمود پیدا میکند.
قضــا و قدر و حکم فلک و تقدیر الهی، اختیار را از انســان گرفته اســت ؛ انســان در کارهای خود، در آمدن به عرصــۀ وجود و رفتن از آن ، دارای اختیار و اراده نیســت ، زمام امور به دســت انسان نیست و سرنوشت انسان ها و شقاوت و سعادتشان از ازل مشخص شداست ؛ از این رو، شـــکایت و اعتراض آن دو نســـبت به روزگار، در زمینه هایی همچون ســـلب اختیار از انســـان ، تدارک غصه های جانکاه و روزافزون و شادیزدا برای انسان ، در اشعار آنان بسامد بالایی دارد."