چکیده:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تطبیقی- تحلیلی ساختمجهولدر کردی سورانی و کردی کرمانجی است که بر اساس رویکرد "دستور نقش و ارجاع" تحلیل میشود. سورانی و کرمانجی به ترتیب مجهول تصریفی و ترکیبی را در نظام زبانی خود متجلی میسازند. این فرایند در سورانی گونۀ مهابادی از طریق افزودن تکواژ -rǎ/rě به ریشۀ فعلی و در کرمانجی از طریق فعل کمکی hǎtin "آمدن" و مصدر فعل حاصل میشود. برایند حاصل از دادهها نشان میدهد که علیرغم آنکه، کرمانجی و سورانی در بند متعدی گذشته به ترتیب نظام زبانی ارگتیو ساختواژی و غیرفاعلی-مفعولی را در نظام زبانی خود متجلی میسازند، مجهول زمان- مبنا نیست. بدان معنا که پدیدۀ مجهول در هر دو گویش در زمان حال و گذشته، هر دو، از نظام زبانی فاعلی- مفعولی پیروی میکند. علاوه بر این، نشان داده میشود که مجهول هر دو مرحلۀ مندرج در "اصل همگانی تقابل جهت" یعنی تغییر موضوع نحوی- ترجیحی (PSA) و تغییر موضوع را که ونولین (2007) مطرح نموده است دربرمیگیرد، اما رویکرد دستور نقش و ارجاع تبیینی روشن برای ساختهای غیرمعلومی که از برخی افعال مرکب ناگذرا شکل میگیرد، ندارد.
خلاصه ماشینی:
استاد زبانشناسی ، دانشگاه تهران، تهران، ایران دریافت : ٩٣/٦/١٥ پذیرش: ٩٣/١٢/٩ چکیده هدف از پژوهش حاضر بررسی تطبیقی ـ تحلیلی ساخت مجهول در کردی سورانی و کردی کرمانجی است که براساس رویکرد «دستور نقش وارجاع» تحلیل می شود.
افزونبراین ، نشان داده می شود که مجهول هردو مرحلة مندرج در «اصل همگانی تقابل جهت »، یعنی تغییر موضوع نحویـ ترجیحی (PSA) و تغییر موضوع را ـــ که ونولین (٢٠٠٧) مطرح نموده است ـــ دربرمی گیرد؛ اما رویکرد دستور نقش و ارجاع تبیینی روشن برای ساخت های غیرمعلومی که از برخی افعال مرکب ناگذرا شکل می گیرند، ندارد.
دادههای کردی سورانی نیز نشان می دهند، نظام مطابقه نمی تواند نقش محوری را در گزینش موضوع نحویـترجیحی ایفا کند؛ زیرا در این گویش نظام مطابقه مانند زبانهای ارگتیو و یا فاعلی ـمفعولی از یک الگوی خاصی پیروی نمی کند، بلکه از یک نظام ساخت ویژه بهره می گیرد که خود ریشه در تغییر و تحولهایی دارد که بر این زبان حاکم شده است .
نخست ، چه عاملی سبب خلق چنین پدیدهای می شود؟ دوم، چنین ساخت هایی در دستور نقش وارجاع چگونه تبیین می شوند؟ جهت پاسخ گویی به پرسش نخست ، درآغاز باید به این نکته اشاره کرد که در هردو گویش ، ساخت غیرمعلوم صرفا از 27 افعال ناگذرای مرکب غیرکنایی ـــ که در زیرساخت خود یک موضوع بیرونی دارند ـــ شکل می گیرد ؛ زیرا درماهیت ، نقش فعل کمکی tinha و تکواژ ̌re/̌ra- حذف اثرگذار است .