چکیده:
یکی از مولفه های مهم اعتقادی مسلمانان موضوع امام مهدی (عج) است که در طول تاریخ، مورد توجه علما و محدثان بوده است. بی شک، توجه به چنین مولفه مهمی، که در ساختار اعتقادی مسلمانان تاثیری ژرف دارد، بسیار بااهمیت است. وجود این موضوع در صحیح مسلم، که از معتبرترین منابع اهل سنت است، نشان می دهد که این کتاب در جهات گوناگون به این مسئله توجه داشته است. برخلاف تصور برخی که سعی کرده اند «صحیح مسلم» و «صحیح بخاری» را از مباحث مهدوی دور جلوه دهند. مسلم در «صحیح» خود به موضوع خلفای اثناعشر و نیز حدیث ثقلین پرداخته و نیز نشانه های ظهور امام مهدی (عج) و برخی از موضوعات مهم آن، مانند نزول حضرت عیسی و قیام سفیانی و خسوف در بیداء را آورده است. این مقاله به روش تحلیل ـ توصیفی و نیز با نگاه تقریبی و تطبیقی به این نکات توجه کرده و سعی نموده است هیچ دخل و تصرفی خارج از فهم و معیارهای معتبر در بررسی ها و تطبیق این روایات نداشته باشد تا این تحلیل از سوی دیگران داوری شود و مقبول افتد.
خلاصه ماشینی:
"چگونه می شود در خلافت، که امر متصل و پیوسته ای است، ازمنه ای را مطرح کنیم که امت اسلامی در آن بدون خلیفه باشند؟ اشتباه دیگر این است که کسانی را جزو خلفای اثناعشر مطرح می کنند (ابن تیمیه، 1452ق، ج 2، ص 205)، مانند یزید و عبدالملک مروان و ولیدبن عبدالملک و افرادی دیگر را که زندگی و حکومت آنها لبریز از جنایات و قتل و فساد است که هر مسلمان منصفی شرم می کند ایشان را خلیفه رسول خدا صلی الله علیه و آله به شمار آورد، به گونه ای که حتی برخی از مورخان و عالمان اهل سنت هم جنایات و فساد آنها را شرح داده اند (طبری، 1412ق، ج 5، ص 1408؛ ج 3، ص 79).
البته برخی دیگر از عالمان اهل سنت خلفای اثناعشر در روایات پیامبر صلی الله علیه و آله را با امامان دوازده گانه شیعه تطبیق داده اند (قندوزی حنفی، 1418ق، ج 3، ص 105، ب 77) که دوران امامت امام یازدهم سپری شده و اکنون دوران امامت و خلافت امام دوازدهم حضرت مهدی (عج) است، تا زمانی که امر الهی تعلق بگیرد و ایشان از پرده غیبت برون آید و ظهور کند.
سخن در این است آیا اکنون کسی از اهل بیت پیامبر وجود دارد که ثقل دیگر قران و خلیفه رسول خدا باشد؟ در بحث پیشین گفته شد که مسلم در صحیح خود، از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرده که حضرت فرمودند: «لایزال هذا الامر فی قریش ما بقی من الناس اثنان» (قشیری نیشابوری، 1398ق، ج 6، کتاب الاماره، ب 1، ح 4) این امر خلافت همواره در بین قریش است، حتی اگر دو تن در جهان باقی باشند."