چکیده:
در بسیاری از متون عرفانی عبارت «الفقر فخری و به افتخر»؛ به عنوان سخنی از حضرت رسول، صلی اللهعلیهوآلهوسلم، گزارش شده و کهنترین نقل این روایت نیز در منابع عرفانی است. بسیاری از نویسندگان عارف، هنگام بحث درباره موضوع «فقر» از این سخن سود جستهاند؛ اما در منابع روایی به ویژه کتبی که درباره روایات جعلی نوشته شده است، این سخن را به عنوان حدیثی جعلی و منسوب به حضرت رسول «ص»، معرفی کردهاند؛ زیرا برای آن سلسله سندی متقن گزارش نشده و گویا پیدایی آن در منابع اسلامی، سده پنجم هجری باشد.
نوشتار حاضر نگاهی است به چگونگی کاربرد و تغییر این سخن در منابع عرفانی و همچنین دیدگاه حدیثپژوهان درباره آن.
In many mystical texts، the statement "Poverty is my honour and I am proud of it" has been related to the Prophet of Islam. The oldest narration of this Prophetic hadith is available in mystical sources. Many mystics use the hadith when they discuss the subject of poverty. However، in narrative books، particularly those which are written about fabricated traditions، the mentioned hadith is presented as a forged one as a valuable chain of transmission has not been reported for it. It seems that its appearance in Islamic sources occurs in the fifth century. The present article is an attempt to see the use of the above-mentioned hadith in mystical sources as well as the viewpoint of hadith scholars about it.
خلاصه ماشینی:
چگونگی استفادة عارفان از حدیث «الفقر فخری » و رویارویی محدثان با این روایت احمد خالدی * چکیده: در بسیاری از متون عرفانی عبارت «الفقر فخری و به افتخر»؛ به عنوان سخنی از حضـرت رسـول، صلی الله علیه وآله وسلم ، گزارش شده و کهن ترین نقل این روایت نیز در منابع عرفانی است .
بسیاری از نویسندگان عارف، هنگام بحث دربارٔە موضوع «فقر» از این سخن سود جسته انـد؛ امـا در منـابع روایی به ویژه کتبی که دربارٔە روایات جعلی نوشته شده است ، این سخن را به عنوان حدیثی جعلی و منسوب به حضرت رسول«ص »، معرفی کردهاند؛ زیرا برای آن سلسله سندی متقن گزارش نشده و گویا پیدایی آن در منابع اسلامی ، سدٔە پنجم هجری باشد.
وی در تمهید اصل عاشر نیز از این فقر و فخر و پایانش سخن می گوید و صوفی و زاهد حقیقی را کسی می داند کـه خداونـد او را از هر چه زشـتی و ناپسـندی اسـت ، پـاک گردانیـده و بـه مقـام پایـانی فقـر رسـانیده است (همان: ٣١٣ـ٣١٤).
٦٤٥ق ) این سخن را دیگرگونه آورده اسـت : «آدم و مـن دونـه خلف لوائی و لا فخر، أنا أفصح العرب و العجم و لا فخر، الفقر فخری ؛ آدم و غیر او پشت سر رایت من اند که فخری نیست ؛ من فصیح ترین عرب و عجـم ام کـه فخـری نیست ؛ فقر من ، فخر من است »(شمس تبریزی، ١٣٥٦: ١٨٤).
٧١٢ق )، فرزند مولوی ، این حدیث را به گونه ای دیگر و شبیه به پدرش گزارش کرده است : «هم نیز مصطفی ، علیه السلام، مـی فرمایـد کـه : "آدم و مـا دونه تحت لوائی و لا فخر، الفقر فخری و به افتخر".