چکیده:
در این مقاله با استفاده از مبانی سهگانه هستیشناسی، جهانشناسی و انسانشناسی به تبیین مرگ از نظر ابنسینا و ملاصدرا پرداخته شده است. ابنسینا بر مبنای نگرش ماهوی، از مبانی انسانشناختی همانند دو ساحتی بودن انسان، روحانیهالحدوث و روحانیهالبقا بودن نفس در تبیین مرگ بهره میگیرد. در جهانشناسی ابن سینا مساله مرگ، بدون حضور عالم مثال منفصل و با تاکید بر عالم عقل و نظریه افلاک تبیین میشود. او با استفاده از این مبانی و با تقسیم مرگ به دو قسم طبیعی و ارادی، تبیینی ماهوی و طبی از مرگ ارائه میدهد، بدینگونه که مرگ قطع تعلق نفس به بدن است و علت اصلی آن حرارت و طبیعت، عدم قابلیت بدن و تناهی قوای آن است، درحالیکه ملاصدرا بر پایه نگرش وجودی از مبانی انسانشناختی و جهانشناختی در تبیین مرگ بهره میگیرد مانند انحای سهگانه تجرد نفس، جسمانیهالحدوث و روحانیهالبقا بودن آن و اعتقاد به عوالم سهگانه هستی که عبارتند از: عالم عقل، عالم مثال و عالم ماده که انسان در تداوم حرکت وجودی خود با مرگ، قوس صعود را در این عوالم طی میکند. ملاصدرا با تقسیم مرگ به سه نوع طبیعی، اخترامی و ارادی، تبیینی متافیزیکی و وجودی از مرگ طبیعی ارائه میدهد، با این توضیح که: مرگ، امری وجودی و پایان حرکت تکاملی و استقلالی نفس از بدن است. تفاوت این دو تبیین این است که در نظر ابنسینا بدن نقش اصلی در مرگ دارد، درحالیکه در نظر ملاصدرا نفس نقش اصلی را در مرگ ایفا میکند.
This paper intends to study the contemporary psychotherapist approach، Irvin Yalom، to the impact of death thinking on problem of meaning of life when its psychological content in light of existentialist philosophy is considered. First of all، existential psychology has been introduced as a school which Yalom belongs to and then the components of existential approach in Yalom's viewpoint which has been influenced by Epicurus، Nietzsche and Heidegger، will be explained further by his differences with Sigmund Freud's viewpoint. In main part of paper، Yalom's viewpoint on death thinking، fear of death and anxiety of death which may cause troubles in human life particularly ones who are interested in philosophy، will be elucidated and then problem of meaning of life in Yalom's attitude and its differences with Victor Frankl's viewpoint as well. Finally، it has tried to study and criticize Yalom's solution in order to encounter the life meaningless which resulted from death thinking.