چکیده:
از اصول مورد تاکید در اسلام، اهتمام به امر تعلیم و تعلم است که مبتنی بر عناصر گوناگون از جمله نقش معلم و فراگیر و نیز محتوای آموزشی است. از جمله محتواهای آموزشی، محتواهای ضاله و باطل است. مسئله حرمت حفظ کتب ضاله در فقه شیعه و در خلال مباحث مکاسب محرمه بررسی شده است. بر همین اساس به تناسب محتوا، تعلیم و تعلم مشمول احکام خمسه می شود. البته علی رغم توجه قرآن و سنت نبوی و ائمه^ به این مسئله، برخی زوایا و مسائل پیرامون آن از جمله حکم تعلیم و تعلم محتوای ضاله به طور مبسوط مورد توجه فقها قرار نگرفته است. تعلیم و تعلم محتوای ضاله راه را برای ترویج و نشر آن فراهم می نماید، لذا یکی از مسائل حائز اهمیت بررسی حکم فقهی تعلیم و تعلم محتوای ضاله است. بر این اساس، در این مقاله تلاش شده تا با برجسته ساختن عنوان محل بحث، حکم تعلیم و تعلم محتوای ضاله از منظر فقهی بررسی شود، تا حدود وظایف فقهی معلم و متعلم در این باره روشن شود. برای پاسخ به این سوال به شیوه فقها، ادله متعارف فقهی بررسی می شود. حکم اولی تعلیم و تعلم محتوای باطل، حرمت است که در شرایطی حرمت آن برداشته می شود و فراتر از آن ممکن است برای برخی افراد واجب باشد.
Education is among the principles highly emphasized by Islam and which different elements of teaching and learning are squarely based upon. The role of teacher and trainee as well as the educational contents are among those elements that need due attention. Among the educational contents are the false، deviating and misleading contents. The prohibition of preserving and keeping such books has been discussed in Shiite jurisprudence in the chapters concerning forbidden acquisitions. Thus depending on the nature of the contents of what is taught، teaching and learning are included in the category of the five Islamic rules. Despite the Quran and prophetic tradition addressing this issue، some aspects of the problem including the Islamic law about teaching and learning misleading contents have not been dealt with by scholars at length.
Teaching and learning false and misleading contents help spread those contents. Hence، one of the important issues in this connection is to examine this topic from a jurisprudential perspective. Efforts have been made، in this study، to highlight the main title and to explore and analyze the rules regarding teaching and learning misleading contents. The aim is to throw light on the jurisprudential duty of a teacher and trainee in this regard examining the arguments presented in the jurisprudential sources. The principal and basic rule about teaching and learning misleading contents is that they are prohibited. However، in some circumstances the prohibition is lifted and it may in rare circumstances become obligatory for some people.
خلاصه ماشینی:
با توجه به قاعدة جامعيت شريعت که طبق مفاد آن هر واقعه حکمي دارد، لازم است فقها حکم ارائۀ محتواي باطل را بيان کنند؛ علاوه بر آنکه از مصــاديق حضــور دين در عرصــۀ تعليم و تربيت ، تعيين حکم الهي در چنين مسائلي است ، چرا که در غير اين صورت نوعي خلأ شرعي وجود دارد.
سؤال اين ا ست ، آيا از ديدگاه فقهي معلم ميتواند محتواي باطل را در اختيار فراگير قرار دهد و آيا متعلم ميتواند به فراگيري هر محتوايي، هرچند باطل و گمراه کننده باشــد - بدون توجه به تأثير آن در انحراف عقيدتي و کفر و بيديني اش - اقدام کند به نظر ميرســـد از نگاه فقهي تعليم و تعلم آموزه هاي محتواهاي اعتقادي متنوع حکم مطلقي ندارد، بلکه ذيل احکام خمســـه قرار ميگيرد، در نوشتار حاضر حکم تعليم و تعلم محتواي ضاله با استناد به ادلۀ فقهي بررسي ميشود.
اقسام ضاله دربارة محدودة ضلال اين سؤال مطرح ا ست : آيا مفهوم ضلال تنها شامل ا صول اعتقادات ا ست يا حيطۀ آن مطلق معارف ديني اعم از حوزة اعتقاد و اخلاق و احکام است ؟ پاسخ اين است که حوزة ضــلال شــامل تعرض به مطلق معارف ديني اســت ، يعني ميتواند مشــتمل بر محتواي ضــاله در زمينه هاي گوناگون باشد که در ادامه به آن ها اشاره ميشود: الف .
در نوشــتار حاضــر، حکم فقهي تعليم و تعلم محتواي ضــاله مد نظر اســت ، اما حکمي که اثبات مي شود، شامل هرگونه اقدامي ا ست که به نشـر محتواي ضاله ميانجامد که اعم از توليد محتوا در اشکال مختلف تأليف ، ترجمه ، تحليل و تفسير محتواي توليد شده ، تبليغ و نشر و ترويج آن است .