چکیده:
داستان فریدون از جهت غلبهی عنصر ایرانی اهورایی، برقدرت انیرانی اهریمنی، قدرتی که هزار سال تداوم پیدا کرده و دراین تداوم هول و هراس، عنصر ایرانی تحقیر شده و «هنر خوار و جادویی ارجمند» گردیده است، در خور تأمل وژرف کاوی است. در این اسطورهی زیبا موارد در خور تأمل عبارت است از: 1ـ گاو برمایه (= برمایون)، اهمیت و تطابق آن با گاوهای اساطیری. 2ـ ضحاک، برترین نمودار نیروهای اهریمنی. 3ـ حضور اژدها یا مار در این داستان به حیث حضور یک موجود اسطورهýای در شاهنامه و در اساطیر دیگر کشورها، بویژه بینالنهرین و مصر. 4ـ قیام تودههای مردم. و موارد دیگر که یادکرد آنها فرصتی جدا میýطلبد. در این گفتار موارد 1 و2 در حد ممکن بررسی خواهد شد
خلاصه ماشینی:
"از یک شخصیت خیالی و واهی دفاع میکنند و به ترسیم چهره او در شاهنامه بیتوجه میمانند تصاحب دو دختر جمشید و قربانی کردن جوانان و اشاعهی جادوگری، و نهان شدن راستی و آشکارا بودن گزند را که فردوسی گفته چگونه نادیده میگیرند؟ میتوانیم بگوئیم که در این داستان حقیقت و افسانه درهم تنیده شده عمر هزار سالهی ضحاک علاوه بر تداوم حکومت هزار ساله میتواند از افسانه، این باور را گرفته باشد که مار و اژدها عمر طولانی دارند که در این زمینه تکیه میکنند بر پوست عوض کردن مار که گفتیم نشانهی تجدید حیات است و مار نماد زندگی و زایش مجدد است (گری، 1378، 85).
گاو در اساطیر ایرانی توتم است و کشتن آن ممنوع و پنجمین و به روایتی اولین مخلوق اهورامزدا است، هیأت گاو برمایه را فردوسی چنین نقاش کرده: همان گـاو کش نـام برمایـه بـود زگاوان و را بـرتـریـن پایـه بــود زمـادر جدا شد چوطـاووس نـر بـه هـر موی بر، تازه رنگی دگـر شـده انجمن بـرسرش بخـردان ستـاره شنـاسـان و هـم مـوبـدان که کس در جهان گاو چونان ندید نه از پیرسر کاردانان شنید مادر فریدون به وی میگوید: ییکی گاو دیدم چو خرم بهار سراپای او پر ز رنگ و نگار ز پستان آن گاو طاووس رنگ برافروختی چون دلاور نهنگ ویژگیهای صوری این گاو آن را موجود ممتازی جلوه میدهد که با گاوهای اساطیری ملل دیگر مطابقت پیدا میکند، شیر خوردن فریدون از پستان این گاو میتواند این باور را تداعی کند که تغذیهی نخستین انسان یا نیای نخستین از ماده گاوی بود (پاریندر، 1374، 94)."