چکیده:
مباحثات زمان و مکان عموما حول محور مطلق گرایی و نسبی گرایی شـکل گرفتـه است . براساس مطلق گرایی زمان و مکـان هسـتی هـای واقعـی و مسـتقل از اشـیاء محسوب می شوند. در مقابل نسبی گرایان بر این باورند که زمان و مکان نسبت بین اشیاء و تعینات آن ها هستند. هرچند نیوتن و کانت هر دو، زمان و مکان را امـوری مستقل از اشیاء می دانند، اما زمان و مکان نیوتنی وابسته به وجود خدا است و زمان و مکان کانتی وابسته به ذهن انسان است . این نوشتار با بررسی نسبت خدا با زمان و مکان در دو سیستم شناختی نیوتن و کانت قصد پی گرفتن دیـدگاهی را دارد کـه براساس آن ، نظریه نیوتن در مورد زمـان و مکـان ، مجـال وجـود خـدا در سیسـتم شناختی او را فراهم می کند و نظریه کانت در این باره ، راهی برای بیـرون گذاشـتن خدا از سیستم شناختی او، به وجود می آورد.
خلاصه ماشینی:
زمان و مکان چیستند؟ آیا هستومندهای واقعی اند؟ آیا براستی فقـط تعـین هـا یـا حتـی نسبت های شی ءهایند ولی با این همه چنان تعین ها و نسبت هایی که فی نفسه نیز در آن شی ءها وجود دارند حتی اگر آن شی ءها سهیده (شهود) نشوند؟ یـا آیـا مکـان و زمـان چنان اند که فقط به صورت سهش ملحق می شوند و در نتیجه به سرشت ذهن ما مربوط می گردند که بدون آن ، محمول های مکان و زمان نمی توانند به شی ءها اطلاق گردنـد؟ (A23/B37-38) در نقد عقل محض کانت با انتقاد از مطلق گرایان آنها را دچار رئالیسم استعلایی می داند و سپس در شرح مفهوم مکان و زمان از منظر رئالیسم استعلایی چنین می گوید: «آنان که حکم به واقعیت زمان و مکان می کنند، چه زمان و مکان را ذاتی اشیاء بدانند و چه امری خارج از آنها، با اصول تجربه دچار تعارض خواهند شـد؛ زیـرا اگـر زمـان و مکان را امری مستقل از اشیاء بدانند (دیدگاهی که کاوشگران طبیعت بـا ابـزار ریاضـی برگزیده اند)، پس بایستی دو امر جاودانه و نامتناهی که وجود ندارنـد را فـرض گیرنـد (بی آن که واقعی باشند) فقط برای آن که همه ی چیزهای واقعـی را در خـود فراگیرنـد» .
لازم به ذکر است که نیوتن در بخشـی از اصول ریاضی فلسفه طبیعی کـه بـه Scholium معـروف اسـت مکـان مطلـق را در طبیعت خود؛ بدون وابستگی به هیچ چیز خـارجی ؛ همیشـه یکسـان و سـاکن تعریـف می کند اما از سوی دیگر در درباره ی گرانش با بیان اینکه مکان اثـر صـدوری خداونـد است ، مطلق بودن آن را انکار می کنـد.