چکیده:
زمینه: یک از عوامل مهم در کاهش تعارضات در درون سازمان، ارتباطات اثربخش است که عوامل مختلفی بر آن اثر می گذارد. تحقیقات مختلف به نوعی به این عوامل اشاره کرده اند. هدف این مقاله، تبیین اثرگذاری اصول اخلاقی بر ارتباطات اثربخش کارکنان است که در این میان به نقش متغیرهای میانجی نیز اشاره خواهد شد.
روش: پژوهش از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کارکنان بخش نورد گرم مجتمع فولاد مبارکه اصفهان بود. تعداد 134 نفر با استفاده از فرمول نمونه گیری به روش تصادفی ساده انتخاب گردید. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد که مشتمل بر پنج بخش اخلاق، حکمت، معنویت، فضیلت و ارتباطات بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر آمار توصیفی، از آمار استنباطی و مدل تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار لیزرل استفاده شد.
یافته ها: بر اساس خروجی مدل مسیر و اعداد معناداری، یافته ها نشان داد بین متغیرهای اخلاق، حکمت، معنویت، فضیلت و ارتباطات اثربخش در سازمان رابطه معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر، از 10 رابطه دو به دو بین متغیرهای موجود در مدل، 9 رابطه معنی دار و فقط رابطه بین متغیر فضیلت و ارتباطات اثربخش معنی دار نبود.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه می توان به برنامه ریزی سازمان در جهت افزایش میزان بهره وری با استفاده از شاخص های اخلاقی موثر بر ارتباطات اثربخش کمک کرد؛ تا با توجه به اصول مهم اخلاقی و اثرگذار فرهنگ اسلامی- ایرانی جامعه، شرایط را برای ایجاد بستر لازم در جهت نزدیک شدن مدیران با ویژگی های اسلامی فراهم نمایند.
خلاصه ماشینی:
بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین این متغیرها است تا از این طریق به طراحی و تبیین الگویی راجع به نقش اصول اخلاقی بر ارتباطات اثربخش با در نظر گرفتن نقش میانجیگر حکمت، معنویت و فضیلت پرداخته شود.
برای تأیید روایی علاوه بر نظر اساتید و صاحبنظران، روایی سازه یا میزان تبیینپذیری هر متغیر توسط مدل تحلیل عاملی تأییدی مورد سنجش قرار گرفت که نتایج در جدول 3 نشان داده شده است.
با توجه به اهمیت اخلاق، فضیلت، حکمت و معنویت در حوزه مدیریت، در تحقیق حاضر سعی شده است اثرات آنها بر ارتباطات اثربخش مورد بررسی قرار گیرد.
بعضی از محققان (6)، عنوان کردهاند، وجود یک فضیلت اخلاقی در رفتار فردی مانند صداقت در جنبههای مختلف اجتماعی از رذایلی مانند تملق، چاپلوسی و عدوات در رفتار و کردار ممانعت به عمل میآورد و فضایلی مانند راستی و درستکاری در رفتار و گفتار با دیگران را موجب میشود و به این ترتیب با رشد فضایل و کاهش رذایل مواجه میشویم.
این با نتایج محققی که بیان کرد علم اخلاق تکالیفی را مطرح مینماید که به نحوه ارتباط فرد با خودش، دیگران، خدا و طبیعت نیاز دارد و به بیانی ناظر به رفتار ارتباطی است همخوانی داشت(6).
به عنوان یک اصل، اخلاق در مدیریت و سازمان هسته مرکزی ارتباطات است و این مهم در سایه داشتن معنویت، حکمت و فضیلت امکانپذیر است که در صورت عدم رعایت آن، مشکلات زیادی برای سازمانها به وجود خواهد آمد.