چکیده:
فریدون از شخصیتهای اسطوره ایست که نقشی مهم در ادبیات ایرانزمین دارد. ویژگیهای شخصیتی خاص فریدون او را در میان پادشاهان اساطیری ایران برجسته کرده است. یکی از این ویژگیها پیوند او و خانوادهاش با گاو است. در متن های ایرانی بهطور پراکنده به پیوندهای فریدون و گاو اشاره شده است: فریدون با گاو برمایه، متولد میشود، از او شیر مینوشد، در کنار او پرورش مییابد و پس از آن که از شیر گرفته می شود، گاوسواری میکند. او در نبرد با ضحاک بر گاو سوار است و در دوران زندگی خود نیز به دلیل فروتنی در برابر خداوند اسبسواری نمیکند و همواره بر گاو مینشیند. روایتی کامل از این که فریدون گاوی سرخ برمی گزیند، سوار بر آن می شود، به جنگ ضحاک می رود و از اروندرود می گذرد، در متنی گورانی به روایت شاهرخ کاکاوندی در غرب ایران آمده است. نگارنده در این مقاله می کوشد به بازشناسی پیشینه های پیوند فریدون با گاو، هم راه با معرفی و تصحیح متن روایت گورانی، آوانگاری و ترجمه آن بپردازد.
Feraydun is a mythic character who has a major role in the literature of Persian land. His distinctive characteristics among the mythic Persian kings have made him an outstanding figure. His own and his family’s connection with cow is one such peculiar feature. In Persian texts there are disparate references to this relationship. Feraydun is born simultaneously with Barmayeh cow، is fed by this wet nurse and is raised close to it. In his battle against Zahhak he mounts the ox and not the horse، a habit he maintains all through his life due to his modesty towards God. A complete account that Feraydun chooses a red cow، mounts it to fight with Zahhak in passing from Arvand Rud is included in a Gurani text narrated by Shahrokh Kakavandi in West of Iran. Attempt is made in this article to trace Feraydun’s connection with cow، also introduce، translate and edit the Gurani narrative text while discussing its phonography.
خلاصه ماشینی:
فریدون و گاو برمایه هم زمان بدنیا میآیند: همــــان گـــاو کـــش نـــام برمایـــه بـــود ز گـــــاوان ورا برتــــــــرین پایـــــه بـــــود ز مـــادر جــــدا شـــد چـــو طـــاووس نـــر بـــه هـــر مـــویبـــر، تــــازه رنگـــی دگــــر (فردوسی، ١٣٨٦: ٦٢/١) مادر فریدون او را پس از تولد از بیم ضحاک به نگه بان گاو برمایه میسـپرد تـا بـا شیر او پرورش یابد (الثعالبی، ١٩٦٣: ٣١؛ همو، ١٣٧٢: ٥٤): بــــدو گفــــت کــــین کــــودک شــــیرخوار ز مــــــن روزگــــــاری بــــــه زنهــــــار دار پــــــدروارش از مــــــادر انــــــدر پــــــذیر وزیـــن گـــاو نغـــزش بپـــرور بـــه شـــیر (همان : ٦٣/١) البتـــه گـــاو برمایـــه (برمـــایون )[٣] در پیشـــینۀ اســـاطیری خـــود در اوســـتا (پورداود، ١٣٧٧: ٢/ ١٩٨؛ ٢٣٤/II :١٨٨٩ ,Geldner) و کتاب نهم دین کرد (٨١٥-٨١٤/II :١٩١١ ,Madan؛ تفضلی، ١٣٤٤: ٨٤؛ مزداپور، ١٣٧٦: ٦٤٤-٦٤٥) گاوی نرینه (ورزا/ گشن ) و در کوش نامـه شخصـیتی انسـانی و حکیم است : ســــخن راز شــــد در میـــــــان گـــــروه بــــه کــــار فریــــدون و آن گــــاه و کــــوه چنـــین گفـــت هـــرکس ز مـــردان مـــرد کــــه از گــــاو برمایــــه او شــــیر خــــورد ســـخن گـــر تـــو از عـــام خـــواهی شـــنود نـــدانی شـــنودن بـــدان ســـان کـــه بـــود همــــی «شــــیر» دانــــش نمایــــد بــــه راز همــــان «گــــاه » را «گــــاو» گوینــــد بــــاز فریـــــدون از آن گـــــاه دانـــــش گشـــــاد کــــه برمــــاین آن را بــــه دانــــش نهـــــاد (ایرانشان بن ابیالخیر، ١٣٧٧: ٣٩٨) در زین الاخبار (گردیـزی، ١٣٤٧: ٢٤٦) پس از آن که فریدون را از شیر میگیرند، او بـر گـاو سوار میشود.