چکیده:
در این مقاله با مراجعه به ادبیات کلاسیک، مفهوم توسعه و مراحل تکامل آن از بدو پیدایش تا به امروز مرور شده است. مقاله در نهایت به این نتیجه رسیده است که توسعه، مفهومی جامع شامل ابعاد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است که تنها با تحول در بینش و نگرش افراد در یک جامعه محقق خواهد شد. این بدان معنی است که برخلاف تصور رایج، توسعه منحصر به اقتصاد نیست بلکه یک فرایند تربیتی در انسان است که به پروش انسانهای توسعهیافته در جامعه منجر خواهد شد. آنگاه یکی از نمودهای چنین فرآیندی رشد و پیشرفت اقتصادی و رفاه خواهد بود. بنابراین، برای نیل به توسعه لازم است نگرش افراد به خصوص افراد تاثیرگذار در جامعه نسبت به انسان، حیات مادی و جایگاه انسان در این جهان تغییر یابد. به عبارت دیگر، توسعهیافتگی یک تحول اخلاقی و تربیتی و بنابراین یک فرایند نرمافزاری در حیطهی اندیشه و نگرش انسانهاست نه تحولی سختافزاری صرفا در محدودهی اقتصاد؛ لذا در این مرحله از فرایند توسعه، علم اقتصاد نقش اصلی را به عهده ندارد بلکه عمدتا علومی که نتایج مطالعاتشان بر تربیت، شخصیت و بینش افراد تاثیرگذار است نقش اساسی دارند. علومی همچون علوم دینی، فلسفه، ادیبات، جامعهشناسی، مردمشناسی و روانشناسی نقش پررنگتری در فرایند توسعه دارند. اگر این مفهوم از توسعه را بپذیریم، برای نیل به آن باید تلاش شود تا افراد و نگرشهای غیر توسعهای یا ضد توسعهای آنها به بینشهای توسعهای تبدیل شوند. به عبارت دیگر، انسانهای توسعهنیافته به انسانهای توسعهیافته تبدیل شوند. بدون تردید در تمام مراحل توسعه، رسانههای ارتباط جمعی و سایر ابزار تاثیرگذار بر بینش و نگرش افراد جامعه نقش منحصر به فرد و بیبدیل دارند. به عبارت دیگر، برای نیل به تربیت، توسعه راهی جز توسل و تمرکز بر رسانههای ارتباط جمعی که تنها ابزار گسترش و تسریع تربیت توسعهاند وجود ندارد
خلاصه ماشینی:
به عبارت دیگر، توسعهیافتگی یک تحول اخلاقی و تربیتی و بنابراین یک فرایند نرمافزاری در حیطهی اندیشه و نگرش انسانهاست نه تحولی سختافزاری صرفا در محدودهی اقتصاد؛ لذا در این مرحله از فرایند توسعه، علم اقتصاد نقش اصلی را به عهده ندارد بلکه عمدتا علومی که نتایج مطالعاتشان بر تربیت، شخصیت و بینش افراد تأثیرگذار است نقش اساسی دارند.
در پاسخ به این سؤال که "آیا توسعهی اقتصادی صرفا محدود به تغییر در ابعاد مشخص و ظاهری رفتار میباشد؟" بیان میکند که: من تصور میکنم که توسعهی اقتصادی، بخصوص اگر مستلزم صنعتیشدن باشد، به یک فرآیند سریع و (بنوعی) انقلابی گفته میشود که اگر قرار است در جامعه ریشهدار گردد باید بطور گسترده و عمیقی نفوذ نموده و بنابراین بر ساختارهای اجتماعی و فرهنگی آن تأثیرگذار باشد.
آرتور لوئیس 8 جملهی Mc Granhan Meier & Baldwin Absolute Poverty Hoselitz Myrdal Streeten Little, Goulet Lewis معروفی دارد که مرجع بسیاری از اقتصاددانان بعدی شده است.
در بین همهی جوامع مشترک است: بنابراین سئوالی که باید دربارهی فرایند توسعهی یک کشور پرسید آن است که: چه اتفاقی برای فقر افتاده است؟ چه اتفاقی برای بیکاری افتاده است؟ چه اتفاقی برای نابرابری Elkan Streeten Seers افتاده است؟ اگر در همهی این سه مورد کاهش رخ داده باشد بدون تردید باید گفت که در جامعهی مورد نظر توسعه اتفاق افتاده است.
Theories of Economic Growth and development, Oxford University Press, London.