چکیده:
تاکنون برای زندگی قاعدهمند و تکرارپذیر قهرمان در روایتهای قهرمانی سراسر جهان، الگوهای متعددی پیشنهاد شده است که فارغ از برخی جزئیات، در کلیت خویش با یکدیگر مشابهتهای بسیار دارند. این پژوهش پس از معرفی و نقد الگوهای قهرمانی موجود، مشهورترین و جامعترین آنها را نمونهوار با وقایع زندگی رستم میسنجد و نشان میدهد که بسیاری از ارکان این الگوها با برجستهترین نمود جهانپهلوان و فراتر از آن با ساختار زندگی پهلوانان خاندان سام، همخوانی مطلق ندارند و برای طبقهبندی ساخت کلی زندگی پهلوان ایرانی، طراحی یک الگوی بومی ضروری و راهگشاست. ازاینرو، نگارندگان پس از بررسی چارچوب زندگی روایی پنج پهلوان نخست این خاندان، یعنی گرشاسب، نریمان، سام، زال و رستم، عناصر تکرارپذیر آنها را نمایان کردهاند و بر این اساس، الگوی تازهای از زندگی پهلوان ایرانی پیشنهاد دادهاند که از دوازده گزاره تشکیل میشود که در پنج بخش ویژگیهای پدر و مادر پهلوان، خصوصیات شگفت پهلوان از بدو تولد و خردسالی، عزیمت برای نبرد، دلدادگی و ازدواج، و در نهایت بزهکاری و مرگ بررسی شده است.
So far several models have been proposed in order to systematically classify hero`s replicable life in heroic narratives around the world. These models، except for some few cases of difference، are very similar to each other. After the introduction and criticism of Hero patterns available، this study compares and contrasts the most famous and comprehensive ones as examples for Rustam`s life events. It shows that many parts of these patterns do not match with the most prominent representative of the idea of "world champion" and beyond that with the life structure of heroes Sam`s Clan and it is needed to design a native pattern to classify overall life structure of Iranian heroes. Therefore، the authors have determined the life structure of five first Iranian champions i.e. Garshasp، Nariman، Sam، Zal and Rustam and have shown their replicable parts. Accordingly، they have suggested a new pattern of Iranian heroes' life that consists of five distinct sections of characteristics of hero`s parents، amazing properties of the hero from birth and childhood، departure for battle، love and marriage، and finally guilt and death.
خلاصه ماشینی:
"شاید زندگانی شخصیت هایی همچون فریدون و زال و حتی کیخسرو که در کودکی در محیطی به جز کانون خانواده پرورش مییابند، برای این نوع تحلیل ها مناسب باشد، یا برای مثال مراحل مشخصی همچون هفت خان پهلوان را بتوان با کهن الگوی سفر قهرمان منطبق دانست ؛ اما در این میان ، تکلیف قهرمانانی که زندگی آنان همخوانی چندانی با این الگوهای پیش فرض نمییابد چیست ؟ در این شرایط ، زندگی چنین قهرمانانی را یا باید نادیده گرفت یا به سختی با یکی از این الگوها منطبق پنداشت که ناگفته پیداست چنین کاری وجه علمی ندارد.
بنابراین الگوی زندگی پهلوان ایرانی از این نظر با بخش دوم الگوی اتو رانک (شمارة ٦-١٢) و با شمارة ٥-٧ الگوی فن هان و شمارة ٦-١٠ الگوی راگلان تجانسی ندارد و این بدان دلیل است که هیچ کدام از پهلوانان خاندان سام (به جز زال ) در کودکی از خانواده طرد نشده و در آغوش غریبه پرورش نیافته اند و سپس به موطن خود بازنگشته اند یا در روایات مرتبط با تولدشان تلاشی برای ازمیان بردن پهلوان نوزاد در کار نبوده است .
(369 :1391 رستم با شاهزادة ایرانی درمیافتد و او را از میان برمیدارد و گناهی دوسویه مرتکب میشود: نه تنها به وظیفۀ دیرین خود و به خاندان پادشاه خیانت میکند، بلکه از آن رو که اسفندیار فرزند مقدس پادشاه و نمایندة آیین پیامبر تازه (زردشت ) است و برابر بسیاری از روایت ها، به دست او متبرک شده است (زراتشت نامه ، ١٣٣٨: ٧٧؛ انجوی شیرازی، ١٣٥٤: ٧، ٢٤؛ آموزگار و تفضلی، ١٣٧٥: ١٦١؛ نیز نک : امیدسالار، ١٣٦١؛ آیدنلو، ١٣٧٩؛ فاتحی و 15 همکاران ، ١٣٩١)، به آیین مزدیسنا نیز اهانت میورزد."