چکیده:
مفاهیم جدایی از عالم علوی، غربت روح در قفس تن، و بازگشت به اصل در ادبیات عرفانی ایرانی- اسلامی، غالبا در آثار تمثیلی و با زبانی نمادین بیان شده است. یکی از مهم ترین این آثار رساله کوتاه قصه الغربه الغربیه شیخ شهاب الدین سهروردی است. هدف ما در این مقاله این است که با روش توصیفی ـ تحلیلی، مفهوم «غربت غربی» سهروردی در این رساله را که در قالب جغرافیای مثالی مطرح میشود، در مثنوی مولوی جست وجو کنیم و با توجه به تمثیل های شیخ اشراق، دریافت های تاویلی - عرفانی مولوی را طرح و تبیین نماییم و نشان دهیم که مشرق و مغرب مثالی سهرودی، ناکجاآباد و هورقلیای او و نیز اسیرشدن روح در چاه ظلمانی مغرب و طیران او که همان سیروسلوک به سوی مشرق عالم علوی است، در مثنوی چگونه نمود یافته است. از این طریق، به سرچشمه های مشترک این مفهوم، یعنی تاویل های قرآنی هر دو حکیم، دست مییابیم. شیخ اشراق و مولوی بلخی با تاویل قصص قرآنی و رموز این کتاب وحیانی توانسته اند نشان دهند که از طریق شهود، انسان می تواند هویت نوری نفس را به دست آورد و در یابد که جایگاه اصلی وی این دنیا نیست و برای بازگشت به اصل باید به شهود و تجرید روی آورد.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله می کوشیم تا مفهوم «غربت غربی » را که سهروردی در رسالة قصة الغربة الغربیة در قالب جغرافیای مثالی مطرح کرده است ، در مثنوی مولوی جست وجو کنیم و با توجه به تمثیل های شیخ اشراق در این رسالة کوتاه و مبانی تمثیلی آن، ضمن بیان دریافت های عرفانی مولوی نشان دهیم که مشرق و مغرب مثالی سهرودی و ناکجاآباد و هورقلیای او و نیز اسیر شدن روح در چاه ظلماتی مغرب و طیران او - که همان طی طریق و سیروسلوک به سوی مشرق عالم علوی است - در مثنوی چگونه نمود یافته است .
با آنکه پژوهشگران حکمت و فلسفه و عرفان اسلامی تاکنون تحقیقات بی شماری دربارة سهروردی انجام دادهاند، توجه آنها به رابطة مولوی و سهروردی اندک بوده است و اگر هم پژوهشی در این زمینه صورت گرفته ، در آن بیشتر به حکمت نوریه و مباحث نور و اشراق مولوی پرداخته شده است ؛ مانند مقالة عبداللهی (١٣٨٧) که در آن مناسبات و مشابهات محتوایی نور در آثار سهروردی و اشعار مولوی بررسی شده است ، و یا مقالة دباغ (١٣٨٨) که نشان می دهد خیال منفصل همان است که فیلسوفان دیگر به آن عنایتی نکردهاند، ولی سهروردی و مولوی با تجربة آن و سپس برهانپذیرکردن آن نشان دادهاند که سخن از عالم خیال منفصل امکانپذیر است ؛ اما تاکنون دربارة تشابهات مفهوم «غربت غربی » از دیدگاه سهروردی و مولوی پژوهشی صورت نگرفته است و تنها عباسی داکانی در مقالة «سفر به شرق تجلی » (١٣٧٢)، اشارة کوتاهی به تأثیرپذیری مولوی از مفاهیم مشرق و مغرب مورد نظر سهروردی کرده است .