چکیده:
نامگذاری و آدرسدهی دو مسئله اساسی در شبکه سازی میباشد. میتوان گفت که نامها برای دلالت بر چیزها به کار میروند (برای مثال گره ها داده معاملات) در حالیکه آدرسها اطلاعات لازم برای یافتن این چیزها را فراهم می کند؛ این تمایز زیاد نیست؛ گاهی میتوان با آدرسها و چیزها دلالت کرد- یک آدرس ip حاوی اطلاعاتی است که هم برای یافتن یک گره (بخش شبکه آدرس) و هم شناسایی گره- واسط شبکه درون گره- درون یک ریز شبکه به کار میروند
خلاصه ماشینی:
"اما هنوز این مسئله وجود دارد که با هزینه اضافی برای نمایش آدرس ها می تواند بالا باشد 1-3- واگذاری پراکنده آدرسهای شبکهای یک گره به طور تصادفی یک آدرس میگیرد و امیدوار است این آدرس منحصربه او باشد.
اگر این برنامه در شبکههای حسگر برای آدرسهای MAC به جای آدرس شبکه استفاده شود٬ سایر گرهها هیچ اطلاعات مسیریابی ندارند و بستههای درخواست/ پاسخ باید وارد شبکه شوند[3].
این روش شبیه پروتکل دو مرحلهای است و هزینه اضافی زیادی از نظر بستههای مستقل شده و شرایط فضای بافر معقول در شبکههای حسگر بیسیم ایجاد میکند.
از پروتکل محلی استفاده میکند که در آن یک گره فقط با مجاوران خود رابطه برقرار میکند در این حالت٬ بیتهای کمتری برای نمایش آدرس لازم است.
شرایط را میتوان به صورت زیر خلاصه کرد با این فرض که گرهها فقط با مجاوران دو جهتی رابطه برقرار میکنند٬ پس برای هر نود A٬ تمام همسایههای دوجهتی باید آدرسهای متمایزی داشته باشند.
توزیع آدرس با توزیع یکپارچه همگرا میشود اگر تراکم افزایش یابد[8] از سوی دیگر٬ برای تراکمهای پایینتر٬ این توزیع٬ اکثر وزن خود را در آدرسهای پایینتر دارد.
انرژی ذخیره شده با داشتن بیتهای آدرسدهی کمتر با طرح طول ثابت- متغیر چند جین بسته داده میشود و بار اضافی پروتکل واگذاری آدرس را میکاهد.
بر این اساس٬ حسگر شروع به مشاهده محیط خود میکند و پیامهای دادهای تولید میکند وقتی رویداد - برای شبکههای حسگر٬ نمایندگی از تمام اجزای تاپل AVO باید کوتاه باشد که ممکن است به کاهش تعداد بیت نیاز باشد."