چکیده:
میرزا عبدالقادر بیدل از جدّی ترین مخالفان و منتقـدان جریـان هـای ادبـی عصـر خـود بـه شـمار مـی رود. دیدگاه های شعرشناسی و پسندهای ادبی وی ، در برخی موارد با شیوة شـاعران عصـرش متفـاوت اسـت . در این مقاله به دیدگاه های انتقادی بیدل دربارة شاعران و شعر روزگارش به کمک آثار وی و نیـز تـذکره هـای ادبی عصر پرداخته ایـم . بیـدل شـاعران عصـر خـود را بـه سـبب انبـوهی و تظـاهر بـه شـاعری ، پرگـویی و بسیارسرایی ، کم سوادی ، نداشتن درک دور و فکر باریک ، انکارتراشی سخن و مـدح و ستایشـگری نکـوهش کرده و نیز به جریان های شعر روزگار خویش از سه منظر سرقت مضامین (ابتذال )، لفظ گرایی و انکـار طـرز قدما انتقاداتی کرده است . نتایج حاصل از این جستار می تواند تصویری از نقد ادبی ، دیدگاه ها و نظریـه هـای ادبی رایج در جامعة فارسی زبانان ، مباحث ادبی و موضوعات مورد منازعه و... را در فاصـلة سـدة یـازدهم تـا دوازدهم هجری به دست دهد.
خلاصه ماشینی:
"١. از هر غزل ، مطلع ابیاتی که در آنها با ایهام نام شاعر آمده و بیت مقطع ذکر می شود: هر که این جـا مـی رسـد بـی اعتـدالی مـی کنـد شمع هم در بزم مستان شیشه خالی مـی کنـد تــا بــه گــردون چنــد آثــار بنــای مــی کشــی طـاق ایــن میخانــه را سـاغر هلالــی مــی کنــد درس دانــش خــتم کــن کایینــه دار ســیم و زر زنگـــی مکـــروه را مـــلا جمـــالی مـــی کنـــد زنـدگی صــید رم اســت آگـاه باشــید از نفــس گــرد فرصــت در نظــر نــاز غزالــی مــی کنــد وهم چون شمعت گداز دل گـوارا کـرده اسـت آتش است آبی که در جامـت زلالـی مـی کنـد از زبــان حســرت دیــدار کــس آگــاه نیســت عمرها شد چشـم مـن فریـاد حـالی مـی کنـد شـرم محرومـی اسـت بیـدل از حصـول مـدعا بیشــتر کــار جهــان بــی انفعــالی مــی کنــد (بیدل ١، ص ٦٠٥) غزل دوم : چیست مردن منفعـل از هسـتی کـاذب شـدن می کشی کردن دو روزی بعد از آن تایب شدن آدمــی را تــا فنــا بایــد مریــد وهــم زیســت هر چه بیند حرص مجبور است در طالب شدن زندگی شوق اسـت از خـوف و رجـا آزاد بـاش محرم اسـلام نپسـندد بـه خـود راهـب شـدن سرنوشــت هســتی از ادراک مــا پوشــیده انــد تا کجـا خـواهی خـط موهـوم را کاتـب شـدن زین صفا پردازی ای آیینه زنگارت خوش است مــدعا تحقیــق آنکــه عکــس را جــاذب شــدن دعـوی آسـان کـرد بیـدل نـزد موزونـان هنـد مصـرع چنـدی فـراهم کـردن و صـائب شـدن (همان ، ص ١٤٩١) مقدمة محیط اعظم ساقی نامه سـرایی در اواخـر قـرن دهـم بـه ویـژه در عهـد جهـانگیری بسـیار رواج یافـت (فخرالزمانی قزوینی ، ص ٧٦٩) و شاعران زیادی چه به صورت مسـتقل و یـا اینکـه در میـان دیگر مثنوی های خود، ساقی نامه سرودند."