چکیده:
در این مقاله بر اساس شواهدی از کلیله و دمنه ، مرزبان نامه ، روضة العقـول، هـزار و یکشـب و... بـه بررسـی شیوة خاصی از گسترش پیرنگ در قصة فارسی به ویژه داستان های جانوران پرداخته ایم . پیرنگ در این گونـه قصه ها، علی رغم شیوة مرسوم در ذهنیت داستانی خوانندگان امروزی ، به جای پرداختن بـه خطـوط اصـلی قصه ، خطوط فرعی داستان را دنبال می کند. بدین ترتیب با پیرنگی مواجه ایم که از دیدگاه خوانندة امـروزی در جریان گسترش روایت ، ضعیف تلقی می شود. در حالی که این نکته ، ویژگی خاص مربوط به ایـن نـوع از قصه هاست و خصلتی عام و تا حدودی فراگیر محسوب می شود.
خلاصه ماشینی:
"بحث پیرنگ ضعیف و چگونگی گسترش آن را می توان از نظرگاههای مختلفی مـورد مداقه قرار داد ولی در این میان ، نمونه ای خاص ـ عمدتا از میان داستان های جـانوران ـ برای بررسی انتخاب شده است : گاهی شخصیت هایی وارد قصه می شوند که ظاهرا دلیلی برای حضورشان نیست و به سرعت فراموش می شـوند و تـا پایـان داسـتان ، خواننـده در انتظار حضورشان لحظه شماری می کند اما به نتیجه ای نمـی رسـد.
هرچند در متون هندی ، نام نندبه ـ بدون اینکه بعدها اشاره ای به آن رود ـ آمده اسـت و این حضور تأیید گفتار ما خواهد بود اما به وضوح مشخص است که داسـتان پـدر و سـه فرزندش در متنهای هندی ، نوعی از قاب ١ را شکل می دهد که کلیت کتاب را بـدون هـیچ مشکلی همچون قصه ای درونه ای دربرمی گیرد.
شکل آثار مورد بحث مـا در نگـاه اول در زمـرة درونـه گیـری جـای مـی گیرنـد امـا داستان های خاصی که انتخاب شده اند علاوه بر اینکه خود داستان درونـه ای هسـتند بـا چرخش روایی عجیبشان در آغاز داستان ، توهم این را که داستان درونه ای دیگـری نیـز در این میان نهفته است به وجود می آورند؛ در حالی که هیچ یک به صـورت کامـل ایـن وضعیت را ایجاد نمی کنند؛ چرا که در همـان آغـاز نگـارش ، پایـان مـی یابنـد و چرخـة داستانی کاملی را ـ از دیدگاه داستان نویسی امـروز ـ تشـکیل نمـی دهنـد."