چکیده:
در تحقیقات دربارٔه عبداللطیف عباسی گجراتی ، همه جـا تـاریخ وفـات او ۱۰۴۸ یـا ۱۰۴۹ هجـری قمـری نقل شده است ؛ اما بـا نگـاه دقیـق تری بـه کتـب تـاریخ عصـر شـاهجهانی چـون مـآثرالامرا و پادشـاهنامه ، درمی یابیم که او احتمالا در این سال ها زنده بوده و درگذشت او باید بعد از سال ۱۰۵۹ق باشـد . همچنـین در بعضـی از تحقیقـات ، او را «بنیـروی » خوانده انـد و نـه «گجراتـی »، در ایـن جسـتار بـا ذکـر منشـاء ایـن کج خوانی و با استناد به گفته خود عبداللطیف ایـن تـاریخ اصـلاح شـده اسـت . سـپس بـا ارجـاع بـه مـتن مقدمه ای که عبداللطیف بر تذکرٔه بتخانه نوشته و آن را به خطا «خلاصة الشعرا » می نامند، نام صـحیح اثـر مشخص شده است .
خلاصه ماشینی:
"Riue, Vol؛ و تمـام مقـالاتی کـه دربـارٔە عبداللطیف نوشته شده به این آثار ارجاع داده و همین تاریخ را ذکر کرده اند؛ مثلا مقالۀ سـه شـماره ای آقایـان نـذیر احمد و کبیر احمد جائسی به نام : «عبداللطیف عباسی گجراتی و نسخۀ انتقادی مثنوی معنویش » کـه پـس از ذکـر قول storey گفته اند که : «معلوم نیست او از روی چه منبعی این اطلاعات را فراهم نموده » (ص ۵۲) و جالب آنکه پس از این مقاله ، همین گفته ، مرجع بسیاری از مقالات دربارٔە عبداللطیف شده است .
اما به نظر می رسد که احتمالا این تاریخ را نمی توان به عنوان سال مرگ عبداللطیف پذیرفت : نخسـت آنکـه بـه وضـوح در حـوادث سـال های بعـد، در دو سـال ۱۰۵۶ و ۱۰۵۹ق از عبداللطیف سخن رفته و او زنده بوده است : در پادشاهنامه ذیل حـوادث سـال ۱۰۵۶ق ، او را همچـون جاهـای دیگـر کتـاب «مـلا عبداللطیف » خوانده و نوشته : «و ملا عبداللطیف مستوفی سابق و ملا عبدالرؤف مستوفی حال و مـلا عاشـور دیـوان بیوتات ، به تقبیل سدٔە سنیۀ کشور ستانی ناصیۀ بخت برافروخته ، به عنایت خلعت و انعام چارهزار روپیه کام اندوز شدند » (همو، ج ۲، ص ۶۱۰) .
۳. خلاصة الشعرا یا مجمل احوال شعرا محمد صوفی مازندرانی ـ استاد عبداللطیف ـ مجموعه ای به نام بتخانـه داشـته مشـتمل بر چهل و پنج هزار بیت از دیوان های ۳۶گویندٔە فارسی صاحب دیوان و از اشـعار ۹۰ شـاعر دیگـر کـه ایـن اثـر را در ۱۰۱۰ق ترتیـب داده بـوده اسـت (همـان ، ص ۳) امـا مقدمـه ای بـر آن ننوشته بوده و عبداللطیف تصمیم می گیرد که علاوه بر نوشتن مقدمه ، شرح حـال شـاعرانی که کلامشان در بتخانه آمده را با عنوان جداگانۀ «مجمل احوال شعرا » ترتیب دهد ."