چکیده:
مقتل نگاري از شاخه هاي مهم تاريخ نگاري و مورد اعتناي همه فرق اسلامي است، كه با تلاشي همگاني و رويكردهايي متفاوت بالنده شد. پژوهش حاضر مقتل نگاري را با رويكردي علمي ـ تحليلي تا قرن سوم و با تكيه بر نقش اصحاب امامان شيعه^ بررسي مي نمايد. در اين آمايش با استفاده از شيوه تاريخي، ذهن شناسي مولفان (به معناي نوعي راهيابي به آرا و تفكرات آنان، با مطالعه آثار و شرح حال ها براي گمانه زني درباره شيوه نگارشي و رويكرد مولفان به مسائل تاريخي) و مقايسه آثار آنان، دو جريان حديث نگر و تاريخ نگر مطالعه شده است و براساس منابع و اسناد مكتوبِ موجود به مسائلي مانند بنيان گذاري يا استمراربخشي مقتل نگاري صحابيان، جايگاه و بستر حركت علمي آنان، گونه شناسي فكري، صنف شناسي نگارشي، نوع شناسي تعامل آنان با ديگران و فرايندشناسي انتقال آن به آيندگان پرداخته و سرانجام با آميزه اي از توصيف نقلي و تحليل عقلي، دامنه تحقيق را جمع كرده است.
خلاصه ماشینی:
"در این آمایش با استفاده از شیوه تاریخی، ذهنشناسی مؤلفان (بهمعنای نوعی راهیابی به آرا و تفکرات آنان، با مطالعه آثار و شرح حالها برای گمانهزنی درباره شیوه نگارشی و رویکرد مؤلفان به مسائل تاریخی) و مقایسه آثار آنان، دو جریان حدیثنگر و تاریخنگر مطالعه شده است و براساس منابع و اسناد مکتوب موجود به مسائلی مانند بنیانگذاری یا استمراربخشی مقتلنگاری صحابیان، جایگاه و بستر حرکت علمی آنان، گونهشناسی فکری، صنفشناسی نگارشی، نوعشناسی تعامل آنان با دیگران و فرایندشناسی انتقال آن به آیندگان پرداخته و سرانجام با آمیزهای از توصیف نقلی و تحلیل عقلی، دامنه تحقیق را جمع کرده است.
این احتمال که اصبغ راوی نفرین امام حسین× در حق یکی از افراد قبیله دارم باشد، وجود اخبار عاشورایی را برای اصبغ تقویت میکند؛ زیرا طبری آن خبر را از هشام از قاسم بن اصبغ نقل کرده است، 3 درحالیکه، مطالعات نشان میدهد هشام در سایر موارد، از خود اصبغ روایت دارد.
ابوالفرج در خصوص حوادث کربلا، اخباری از نصر روایت کرده که نشان میدهد مقتل الحسین× نصر از منابع وی بوده و از آنجایی که بیشتر این روایات را از ابومخنف روایت کرده، اعتماد ابوالفرج در ترسیم حادثه به روایات نصر بیش از روایات هشام کلبی بوده است.
آنچه جایگاه علمی کتاب و مؤلف را بیشتر نشان میدهد آن است که ابوالفرج حتی از اخبار منحصر به فرد او درنگذشته و به سبب اعتماد به وی، گزارشهایی را از محمد عباسی روایت کرده که شاهدی بر آن در دیگر منابع نیست."