چکیده:
شناخت مصادیق ائمّه و خلفا از موضوعاتی است که علم توام با عناد، جهل، و فهم نادرست آن عامل تفرقه مسلمین و تقسیم آنها به شیعیان و اهل سنت شد و فرقه های مختلفی را در درون شیعیان و اهل سنت به وجود آورد. شناخت اسلام ناب که ثمره پیوند قرآن و عترت است و شناخت فرقه ناجیه منوط به استدلال صائب و بکارگیری روش صحیح در امامت خاصه است. بابررسی روش های مختلف درکشف مصادیق امامت و آسیبشناسی آنها، و توجّه به تاکید پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ و سَلَّم در تعیین جانشین پس از خود بر روش نص و روایت و اهتمام فرق مختلف به نص و روایت، می توان برتری روش نقلی- حدیثی را در مقابل روشهای جایگزین آن (همچون عقل و اختیار، اجماع و شورا و...)اثبات نمود. در این مقاله نگارنده با توجه به مقایسه و بررسی روشهای مختلف در صدد ارائه راهکار مناسبی است که بتوان با لحاظ نمودن آن مساله خلافت و حکومت را در تمدّن اسلامی آتی حل نمود به گونه ای که ارتباط خاصّیمیان روش نقلی حدیثی با اجماع و شورا برقرارباشد.
Knowing true samples of Imams and Caliphs is one of the topics that its cognition in combination with stubbornness, ignorance, and misunderstanding, not only cause divisions within the Shiite and Sunni Muslims, but also resulted in different sects within each of these sects.
Knowing the pure Islam which is the result of relationship between the Quran and Ahlal_Bayt and understanding the savior sect is relied on true method of researching and strong argument in especial Imamate.
criticizing of different methods of knowing true samples of Imams and Caliphs andattention to prophet method in selection Caliphate and his enphacis on explanation method of Hadith and big attention of all Islamic sects to explanation method of Hadith will mention that this method is better than other methods (rashnallity-consulation-consensus of nation). In this research writer will provide a solution to select a method in leadership offuture Islamiccivilization in a way that special relation exist between different methods.
خلاصه ماشینی:
بلیغ ترین سخن در رد چنین نظری ، سخن ابن عباس است که می گریست و می گفت :"مصیبت بزرگ آن بود که بین رسول خدا و نوشتن آن مکتوب فاصله ایجاد کرد" و جالب این است که بعد از گذشت دو سال ، زمانی که ابوبکر در لحظات آخر حیات و در حال اغما قدرت سخن گفتن نداشت ، با نوشته تلقین شده ای از جانب عثمان ، بدون اینکه کسی او را متهم به هذیان کند، عمر را به خلافت منصوب کرد(ری شهری ، ص٤٠٧ و یعقوبی ،ص ١٥٨) بدیهی است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جهت هدایت و اداره امور مسلمانان و جلوگیری از اختلاف در امامت ، جانشینان برحق خود را معرفی کرده اند و با وجود معرفی و تایید جانشینان توسط ایشان ، هیچ توجیهی برای انتخاب خلفا از طریق اجماع و شورا و دیگر روش های غیر روایی باقی نمی ماند.
در بررسی فرق مسلمان اثبات شد که تاکید فرق مختلف بر نصـوص و روایـات بسـیار فراوان است و فرق اسلامی نصوص و روایات را حاکم بر دیگر روشها می دانند و اگـر به روشهایی همچون اجماع و شورا روی آورده اند به این بهانه است که نص و روایتی در موضوع امامت صادر نشده است و اگرنه حتـی فـرق اهـل سـنت اقـرار دارنـد کـه مناسبترین روش برای کشف جانشینان پیامبر صلی الله علیـه و آلـه و سـلم روش نقلـی (استفاده از نصوص و روایات ) است .