چکیده:
وضعيت بهداشت و سلامتِ كشور ايران طي قرن نوزده تا اوايل قرن بيستم، از وضعيت خوبي برخوردار نبود و مردم با مشكلاتي عديده در زمينه بهداشت، سلامت، معيشت و درمان روبرو بودند. در اين ميان، وضعيت روستاها و شهرهاي حاشيه اي به مراتب وخيمتر از مناطق اصلي شهري بود. سطح سواد و ميزان درآمد مردم برروند وضعيت نامطلوب سلامت جامعه ايراني، تاثيري مضاعف داشت و همين موضوع، زمينهها ي تشكيل سپاه بهداشت را فراهم آورد؛ البته در اين ميان نبايد از اهداف سياسي تاسيس اين نهاد نيز غافل ماند. بعد از تاسيس سپاه بهداشت و فعاليت نيروهاي مربوطه در مناطق مختلف، وضعيت تا حدودي بهتر شد و مردم نقاط دور دست نيز توانستند از امكانات و خدمات بهداشتي استفاده كند. مقاله حاضر با بهرهگيري از شيوه تحليلي- توصيفي و استفاده از منابع اصلي (كتاب و اسناد)، درصدد است تا به اين سئوال پاسخ دهد: سپاه بهدشت چه تاثيري بر وضيعت بهداشت عمومي ايران در دوره پهلوي دوم نهاد؟ بر اساس يافته ها ي پژوهش، اين نهاد بعد از مدتي تلاش و فعاليت، كاركرد اصلي خود را از دست داد و به جرياني تبليغاتي مبدل گرديد.
Health condition was not good in Iran from nineteenth to early twentieth century and people were afflicted with many problems in health، treatment and livelihood. The condition was even worse in the rural and remote areas in contrast with urban areas. The literary and income levels had adverse effects on Iranian nation’s health. All of these conditions prepared the grounds for the establishment of health corps. Nevertheless، political reasons for the establishment of this corps should be also taken into consideration. However، the health corps improved the health condition and people in remote places gained access to the healthcare services provided by this newly established institution. Analytical-descriptive method has been applied and primary as well secondary sources have been used to study the impacts of the health corps on the general health condition of the people during the Pahlavi period. The findings of this study show that after a while this institution lost its main function and turned into propagation tool.
خلاصه ماشینی:
(ملايي تواني ، ١٣٩٣: ٣٥٨-٣٥٩) شــاه ابتدا اين شش اصل را به عنوان اصول انقلاب سفيد بيان کرد و به تدريج ٦ اصل ديگر ١٠٩ به آن اضافه کرد که هر يک به اقتضاي تحول جامعه و توسعۀ امکانات ملي و پيدايش نيازها و مقتضيات جديد ارائه گرديد که عبارت بودند از: سپاه بهداشت ؛ سپاه ترويج و آباداني ؛ خانه هاي انصاف ؛ ملي کردن تمام منابع آب هاي زيرزميني کشور؛ نوسازي شهرها و روستاها؛ انقلاب اداري و آموزشي ؛ اصول انقلاب ســفيد از آن جا که توســط کارشناســان و برنامه ريزان آمريکايــي و بدون در نظرگرفتن شرايط خاص سياسي ، اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي ايران طراحي و توصيه شده و حاوي جنبه هاي ضدمذهبي بود، و به دليل تأمين منافع بيگانگان ، استقلال کشور را خدشه دار و امنيت و منافع ملي ايران را نقض مي کرد، و هدف آن گسترش روزافزون نفوذ آمريکا و اسرائيل و تحکيم و تثبيت موقعيت قدرت شخصي شاه و دربار وي در مقابل تضعيف و سرکوب نيروهاي ملي و مذهبي مبارز و به ويژه روحانيت بود، نيروهاي سياسي و اجتماعي ايران و آيت الله خميني که در رأس نيروهاي مخالف بود، از دو منظر به مخالفت با آن پرداختند: الف .
در ســال ١٣٥١، از ٢٦٧٩ واحد درمانگاهي ، فقط ١٥٢٧واحد آن در نقاط روســتايي مستقر بوده (گزارش هيئت بررســي مســائل بهداشتي و درماني کشــور، ٧٠:١٣٥٣ ) اين درمانگاه ها توســط سازمان سپاه بهداشت ، وزارت بهداري ، سازمان شاهنشاهي خدمات اجتماعي ، سازمان بيمه هاي اجتماعي روســتاييان و شير و خورشيد ســرخ اداره مي گرديدند، و اغلب آن ها فاقد استاندارد مطلوب از لحاظ تجهيزات و به ويژه پرسنل کافي بودند؛ به عنوان نمونه مي توان به موارد زير اشاره کرد: از سال ١٣٤٣ تا اواخر ١٣٥١، سازمان سپاه بهداشت اقدام به ايجاد ٤٥٥ باب درمانگاه کرد، در حالي که در همان سال (١٣٥١) داراي ٤٠٠ گروه پزشکي بود.