چکیده:
نسبت های چهارگانه میان مفـاهیم ، هرچنـد پیشـینه اش بـه ارسـطو و فرفوریـوس می رسد، اما به عنوان یک تقسیم منطقیاز نوآوری های منطق دانـان مسـلمان بـوده و برای نخستین بار، در آثار فارابی ، غزالی ، فخر رازی و خونجی و بـه صـورت هـای متفاوت به علم منطق معرفی شده است . از آنجا که تقسیم های فارابی ، غزالی و فخر رازی ، به ترتیب ، دچار مغالطه های «عدم انسجام »، «عدم مانعیت » و «تداخل اقسام » بودند مورد پذیرش منطق دانان بعدی قرار نگرفتند؛ اما تقسیم خونجی ، چون از این مغالطه ها به دور بود، به کتاب های درسی منطق راه یافت و در منطق اسلامی تثبیت شد. با اینکه این تقسیم در همان آغاز با شبهه ها و پارادوکس های مهمی روبرو شد، اما توانست در برابر آنها ایستادگی کند و به جای گاه رفیع و تثبیت شـدة امروزیخود دست یابد. این مقاله در صدد کاویدن پیشینة نسبت های چهارگانه و تعیین سهم هر یک از منطق دانان قدیم در پیش برد این بحث است .
خلاصه ماشینی:
"از آنجا که فهم مقصود کشی از اصطلاح «تباین جزئی » به این مـتن وابسـته اسـت ، نـاگزیر، هـر دو نسـخه را در اینجـا می آوریم و مواردی را که به گمان ما افتادگی است بـا قـرار دادن درون [ ] بـه آنهـا اشـاره می کنیم : دلیل دوم زین الدین کشی از متن نسخة در دسترس ما: [فی الموجبة الجزئیة ] کل موضوع فهو أخص من مقابل محموله أو مباین له مباینـة کلیـة لأن المحمول : إن کان أعم من الموضوع مطلقا (کالحیوان مع الإنسان ) أو مساویا له (کالناطق مع الإنسـان ) کان مقابله یباین الموضوع مباینة کلیة (کاللاحیوان و کاللاناطق مع الإنسان ) لوجـوب انتفـاء الملزوم عند انتفاء اللازم فیصدق «کل لامحمول لاموضوع »، و إن کان المحمول أخص من الموضوع (لا) مطلقا فإن مقابله تباین الموضوع مباینة جزئیة لإن کون المحمول أعم یقتضی المباینة الجزئیة فعلی هذا یجب أن یکون المباینـة الجزئیـة حاصلة فإذن یمتنع أن یکون «کل [لا]حیوان أبیض » أو «کل لاأبیض حیوانا» فیلزم أن یکون «بعض اللاحیوان لاأبیض » و «بعض اللاأبیض لاحیوانا» و هو المطلوب (همان بـرگ ٤٨ب سطرهای ١١-٢٠).
٨. خونجی افضل الدین خونجی (٥٩٠-٦٤٦)، با استفاده از نسبت «تباین کلی » کشی و شاید بـا توجـه به ایرادهایی که به تقسیم های غزالی و فخر وارد بوده ، نسبت «تباین کلی » را به نسبت هـای غزالی افزوده ، نسبت های «اعم » و «اخص » را یک نسبت در نظر گرفته و تقسیم چهاربخشی تازه ای را پیش کشیده است که در حقیقت امر، چندان هم تازه نبوده و پیش از او، فارابی آن را مطرح کرده بوده است ولی با توجه عدم تکرار تقسیم فارابی در آثار منطق دانـان پـس از فارابی تا خونجی ، می توان حدس زد که خونجی نیز با تقسیم فارابی آشنا نبوده و خـود بـه صورت مستقل به این تقسیم رسیده است : و العام یصدق علی الخاص و غیره ، فإن شمل جملة أفراد الخاص کان عمومه [١] «مطلقا» و إلا [٢] «فمن وجه »."