چکیده:
ادبیات آرمانشهری ، از گونه های کهن و پرسابقه در ادبیات جهان است که در ادب فارسی نیز نمودهای متفاوتی دارد. یکی از کهن ترین متون فارسی که در این طبقه بندی جای می گیرد، ترجمة تفسیر طبری است که داستان شهری را روایت می کند که قوم هدایت شده ای از بنی اسرائیل در آن زندگی می کنند و پیامبر(ص ) – در بازگشت از معراج و به هدایت جبرئیل - به آن گام می گذارد و طبری ، در گفتگوی پیامبر با مردم آن ، به توصیف آن شهر نیز می پردازد. بقیة تفاسیر، این حکایت طبری را اخذ کرده ، آن را به تفسیر سورة کهف و ذیل داستان ذوالقرنین منتقل کرده اند. اما نقطة عطف استنتاج طبری دراین است که با نقل این حکایت درتفسیر آیة ١٥٩ از سورة اعراف - که دربارة قومی صالح از امت موسی است - این امکان را به روایت خود داده است که هدایت نهایی ایشان را با ایمان به حقانیت پیامبر اعظم (ص ) تکامل بخشد.
خلاصه ماشینی:
"یکی از کهن ترین متون فارسی که در این طبقه بندی جای می گیرد، ترجمة تفسیر طبری است که داستان شهری را روایت می کند که قوم هدایت شده ای از بنی اسرائیل در آن زندگی می کنند و پیامبر(ص ) – در بازگشت از معراج و به هدایت جبرئیل - به آن گام می گذارد و طبری ، در گفتگوی پیامبر با مردم آن ، به توصیف آن شهر نیز می پردازد.
آن کس که چنان داند که خدای عز و جل او را روزی تواند داد و بدهد، او را به زر و سیم و گنج چه حاجت باشد؟ (همان ، صص ٥٤٦-٥٤٥) اما پس از توصیف ویژگیهای این مدینة فاضله ، خاتم رسولان حق (ص ) ــ که پس از سلوک معنوی معراج و سیر الی الله ، به سوی خلق بازگشته است ــ آخرین باب هدایت را بر این قوم "هدایت شده " می گشاید، و اسلام ــ این آخرین و متکامل ترین پیام الهی ــ را بر ایشان عرضه می دارد: پس چون پیغامبر (ص ) این سؤالها از ایشان بکرد و ایشان جواب باز دادند، پس پیغامبر (ص ) ده سورت قرآن بر ایشان خواند که به مکه فرود آمده بود و هیچ فریضه نیامده بود، به جز نماز و زکات .
(قاسمی ، ١٣٨٠: ص٢١٠) اگرچه بسیاری از خرافه ها و اسطوره های قوم یهود نیز توسط کسانی چون کعب الاحبار و ابوهریره ، از این طریق وارد منابع اسلامی شده اند، اما ماجرای این شهر آرمانی را که طبری وارد تفسیر خود کرده است ـ و راه را برای خلق یکی از بهترین نمونه های ادبیات آرمانشهری در زبان فارسی باز کرده است ـ و کارکرد مثبتی را که به این داستان بخشیده است ، باید از این قاعده مستثنی نمود."