چکیده:
جهانبینی نگر شکلّی انسان به هستی وخویش است که پاسخگوی سوالهای اساسی وی نیز هست؛این پرسشها شامل جهان و چگونگی پدیدآمدن آن تا جایگاه موجودات و چگونگی هست شدن آنها و بهویژه نگاه به انسان و جایگاه او در هستی، تا تشریح جهان بعد از مرگ و در نهایت نگاه به پایان هستی است. فلوطین از اندیشمندان قرن دوم میلادی و از شاگردان افلاطون، با اندیشه خاص خود راه جدیدی در فلسفه گشود. مولانا جلال الدین بلخی، شاعر و عارف بزرگ فارسیزبان قرن هفتم هجری قمری نیز با عرفان عاشقانه خود نگاه خاصی به هستی داشته است. پرسش اصلی که این پژوهش در پی پاسخ به آن است، چگونگی نگاه این دو اندیشمند به هستی است. برای یافتن پاسخ با توجّه به روش تطبیقی، به تحلیل تطبیقی شاخصههای جهاننگری در آثار فلوطین و مولانا پرداختهایم و با بررسیوتجزیهوتحلیل،ارتباطهاوشباهتهایو تفاوتها بین جهانشناسی آنان مشخص گردیده است. نتیجه کلام آنکه هستیشناسی مولانا و فلوطین به هم نزدیک است؛ با این حال تفاوتهایی هم در این مورد دیده میشود.
خلاصه ماشینی:
"شناخت جهان بینی فلوطین و مولانا، علاوه بر آنکه در مورد هستی و انسان ، جهان نگری این دو شاعر را به طور مشخص نشان می دهد، باعث می شود دنیای این دو فیلسوف و عارف را بشناسیم و میزان تأثیر فلوطین را بر عرفان اسلامی ، با نگاه به آثار مولانا به عنوان نمایندة عرفان عاشقانۀ اسلامی ، که عرفان او صرفا به ٦٤ / فصلنامۀ ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی ــــــــــــــــــــــــــــــــ حمیدرضا خوارزمی عرفان نظری و فلسفی محدود نمی شود، بلکه در آن علاوه بر نظریات بنیادی در هستی شناسی و انسان شناسی و الهیات سرشار از ذوق و شکفتگی روح است ، مشاهده کنیم ؛ همچنین شباهت ها و تفاوت های جهان نگری این دو اندیشمند، با انجام این تطبیق قابل مشاهده خواهد بود.
(همان : ٣١٧) ٨٠ / فصلنامۀ ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی ــــــــــــــــــــــــــــــــ حمیدرضا خوارزمی مولانا در ابیات زیر مرحلۀ تکامل انسان از حالت جمادی تا انسانی و سپس پیمودن راه ها برای رسیدن به حقیقت هستی را نشان داده است : از جمادی مردم و نامی شدم وز نما مردم به حیوان برزدم مردم از حیوانی و آدم شدم پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم حمله دیگر بمیرم از بشر تا بر آرم از ملایک پر و سر وز ملک هم بایدم جستن ز جو کل شی ء هالک الا وجهه بار دیگر از ملک قربان شوم آنچ اندر وهم ناید آن شوم پس عدم گردم عدم چون ارغنون گویدم انا الیه راجعون (مولوی ١٣٩٢/ ٣/ ٣٩٠١ تا ٣٩٠٦) برخی ، این نمونه اشعار مولانا را حاصل نگاه تناسخ گرای او می دانند، در حالی که با افکار عرفانی نه تنها تناسخ نیست ، بلکه در این مرتبه آفرینش ، انسان به تنهایی جهان کوچکی است که همه جهان بالا با گستردگی خود در او جاری است ."