چکیده:
خلود اهل نار و عذاب ابدی یکی از بحثهای مهم و پیچیدهای است که عالمان دیانت را به خود مشغول داشته است و هریک بهمقتضای اصول و مبانی فکری خویش روش متفاوتی برای حل این مسئله و سوالات مطرح دراینباره در پیش گرفته اند، ازجمله اینکه چگونه عذاب ابدی و خلود همیشگی در آتش با رحمت و عدالت خداوند سازگار است و اینکه چگونه ممکن است گناه محدود، عذابی نامحدود داشته باشد، این تفاوت رای را در نظرات ابن قیم اشعری و علامه طباطبایی فیلسوف و مفسر شیعی بهخوبی میتوان مشاهده کرد. ابن قیم جوزی از جمله متکلمینی است که قائل به خلود در عذاب نیست و بهطور وسیع و روشمند به مسئله خلود اهل نار پرداخته است وی در بخشی از سخنان خود، آراء قائلین به خلود را بیان نموده است و در بخشی دیگر، آنها را نفی و نقد میکند. وی با بیان ادله فراوان عقلی و نقلی، عدم خلود و جاودانگی در آتش را اثبات مینماید. علامه طباطبایی در تفسیر آیاتی که مربوط به خلود اهل نار است، بر اصل خلود پافشاری داشته و سعادت و شقاوت، خیر و شر در آدمیان را به ظهور حالات و ملکات نفسانی که در دنیا کسب کردهاند نسبت میدهد و معتقد است که اگر کفر و شرک در نفس رسوخ کند، باعث عذاب دائمی میشود. اما بر این نکته نیز تاکید مینماید که خلود در نار، به کافران اختصاص دارد. وی در رابطه با خلود اهل نار به این نکته تاکید دارد که قرآن کریم بر خلود و جاودانگی در آتش نص صریح دارد و معتقد است نمیتوان همه احکام شرع و خصوصیات معاد را با مقدمات کلی عقل اثبات کرد، چراکه دست عقل به آن خصوصیات و جزئیات نمیرسد، و تنها راه اثبات آن، تصدیق به نبوت پیامبر صادق است. ابن قیم جوزی و علامه طباطبایی هریک با توجه به مشرب و مبانی فکری که داشتهاند، در تبیین مسئله خلود در عذاب دلایلی اقامه کردهاند که به لحاظ روشی و محتوایی و تفسیری متفاوتاند.
خلاصه ماشینی:
خلود در عذاب جهنم از منظر ابنقیم جوزی و علامه طباطبایی جنان ایزدی 1 - مجید صادقی حسنآبادی 2 فاطمه یوسفی کزج((( چکیده خلود اهل نار و عذاب ابدی یکی از بحثهای مهم و پیچیدهای است که عالمان دیانت را مشغول کرده است و هریک بهمقتضای اصول و مبانی فکری خویش روش متفاوتی برای حل این مسئله و سؤالات مطرح دراینباره در پیش گرفتهاند؛ ازجمله اینکه چگونه عذاب ابدی و خلود همیشگی در آتش با رحمت و عدالت خداوند سازگار است و اینکه چگونه ممکن است گناه محدود، عذابی نامحدود داشته باشد.
علامه طباطبایی در تفسیر آیاتی که مربوط به خلود اهل نار است، بر اصل خلود پافشاری کرده است و سعادت و شقاوت، خیر و شر در آدمیان را به ظهور حالات و ملکات نفسانی نسبت میدهد که در دنیا کسب کردهاند و معتقد است اگر کفر و شرک در نفس رسوخ کند، باعث عذاب دائمی میشود؛ اما بر این نکته نیز تأکید میکند که خلود در نار به کافران اختصاص دارد.
وی در یکی از دلایل خویش به این نکته اشاره دارد که افعال خدای سبحان از حکمت و مصلحت و عدل خارج نیست و خدا کار بیهوده و ستم و باطل انجام نمیدهد و از اینها منزه است؛ همانطور که از سایر عیب و نقصها منزه است؛ بنابراین عذاب او نسبت به بندگان برای ازبینبردن خباثت و کاملکردن طهارت یا از سر رحمت است و یا از سر حکمت و چون آن حکمت مذنظر حاصل شود، عذاب از بین میرود و اصلا دوام عذاب در حکمت خدا نیست و یا از سر مصلحتی است که به اولیای خدا برمیگردد که این نعمت آنها را کاملتر و تمامتر میکند و این نیز بنا بر عقیده او اقتضای ابدی و همیشگیبودن عذاب را نمیکند.