چکیده:
بررسی معنا و راه دست یابی به آن ، همواره از دیدگاه هایی مختلف ، موردتوجه قرار گرفته و هرکس ازدید خود، بدان پرداخته است . در دانش زبان شناسی نیز جوانب معنایی، از جهاتی گوناگون بررسی شده است . از یک نظر میتوان معنا را در سه سطح بدین شرح بررسی کرد: معنای کارکرد، معنای قاموسی و معنای اجتماعی. در این مقاله ، عواملی را تحلیل کرده ایم که در دست یابی به معنا، نقشی تعیین کننده دارند و معنای کارکرد نامیده میشوند. افراد این مجموعه بااینکه وجود مستقل ندارند، به واسطه نقشی که در سخن ایفا میکنند، در دریافت معنا اثر میگذارند و این نقش ، معنای آن ها به شمار میرود؛ هرچند افراد مجموعه ، مانند دیگر واحدهای زبان ، معنایی مستقل نداشته باشند. در این مقاله ، آواها، حروف ، هجاها، واحدهای زبرزنجیری، قالب های صرفی و ساختارهای نحوی را بررسی کرده ایم که هریک به سبب کارکرد ویژة خود در کلام ، مخاطب را در فهم مقصود گوینده یاری میدهند.
خلاصه ماشینی:
منصور اختیار در کتاب معنیشناسی، بر نقش مهم بافت در تعیین معنا تأکید کرده است و برخی پژوهشگران به طور پراکنده ، تأثیر برخی عناصر سازندة معنای کارکرد را بیان کرده اند؛ مثلا محمدرضا باطنی در مقاله ای باعنوان «کلمات تیره وشفاف : بحثی در معناشناسی»، به طور محدود، نقش آواها را در تعیین بخشی از معنا در همۀ زبان ها بررسی کرده است ؛ اما آنچه پژوهش حاضر را از پژوهش های مشابه متمایز میکند، این مسئله است که در پژوهش حاضر، عناصر غیرمستقل تأثیرگذار در معنا، تحت عنوانی خاص بررسی شده است ؛ بی آنکه نقش مهم واژگان و بافت در تعیین معنا نادیده گرفته شود؛ البته در این میان ، به دلیل جایگاه ویژة تمام حسان درمیان زبان شناسان عرب و انسجام بیشتر موجود در کلام وی، دربارة سطوح معنایی، باوجود بسط بسیار مطالب ، به اصل تقسیم بندی وی پایبند مانده ایم و در عین حال ، از دیدگاه های دیگر صاحب نظران نیز غافل نشده ایم .
از آنجا که حرکات اعرابی در هجاها ظهور مییابند و از سوی دیگر، بخشی از معنای صیغه - های صرفی، به واسطۀ اعراب کلمات مشخص میشود، میتوان گفت هجاها دارای دلالت کارکردی هستند؛ مثلا فعلی مانند «ضربت »، با توجه به اعرابی که روی حرف آخرش قرار میگیرد، به گونه هایی مختلف تقطیع میشود و معناهای صرفیای متفاوت نیز دارد: اگر حرف آخر این کلمه ساکن باشد، هجای آخر کلمه در تقطیع هجایی، کوتاه نیست و دلالت صرفی آن ١.