چکیده:
نیما یوشیج بخشی از شعر افسانه را نخستین بار در هفته نامة قرن بیستم میرزاده عشقی به چاپ رساند و مقدمه ای به آن افزود که از حیث نظری در زمینة نگارش شعر مطالب تازه ای دربرداشت . او در این مقدمه ، قالب افسانه را «نمایش » نامید و تلاش کرد نشان دهد آنچه در این شعر از لحاظ سرپیچی از قواعد کهن سخن سرایی فارسی انجام داده است راهکار تازه ای برای ایجاد گفتاری «طبیعی » در شعر است . با اینکه او همان جا وعدة به پرده گذاشتن افسانه و نگارش «نمایش »های دیگری را نیز به مخاطب خود داد، دلایل موجود دال بر این واقعیت است که افسانه هیچ گاه به عنوان نمایشنامه شناخته نشد و هرگز بر صحنة تئاتر نرفت . خود نیما نیز بعدها هرگاه از افسانه سخن راند، آن را منحصرا «شعر» یا «منظومه » خواند. در این مقاله نشان می دهیم که نیما در نگارش افسانه و مقدمة آن تحت تاثیر نظریة «بیت شکسته » ویکتور هوگو شاعر رمانتیک فرانسوی بود و تسمیة «نمایش » صرفا به مثابة پلی بود تا از طریق آن بتواند این فن «نوین » غربی را در شعر فارسی پیاده کند.
خلاصه ماشینی:
"(˗/˗ ᴗ ˗/˗ ᴗ ˗/˗ ᴗ ˗) در ترتیب فوق دو مورد جلب توجه می کند و آن اینکه با در کنار هم قرار دادن سطر دوم و سوم ، مصراعی به دست می آید که نه تنها از لحاظ کمیت عروضی با دیگر مصراع ها در تساوی کامل است بلکه با مصراع چهارم بند، هم قافیه نیز می باشد و در مجموع ، بندی پنج مصراعی همتای دیگر بندهای افسانه به دست می آید که همة مصراع های آن هم وزن و چهار مصراع نخست آن به ترتیب متقاطع (ح ث ح ث) هم قافیه اند.
دیری است کاین قصه گویند: (نیما ١٣٧٥: ٣٩) احتمال دارد که طاهباز از این چهار حالت مشابه نتیجه گرفته باشد که جایگاه آه در بند مورد نظر ما نیز باید مشابه جایگاه آن در چهار نمونة دیگر باشد؛ یعنی خود در ابتدای مصراع واقع شود و سطر ماقبل آن نیز از لحاظ وزنی یک مصراع کامل باشد.
«نمایش »: قالبی ملهم از ویکتور هوگو نیما در نامه ای که تحت عنوان «آقای من » در سال ١٣٠٣ به مخاطبی ناشناس نوشته است افسانه را شعری نوین می خواند و می نویسد: از افسانة من پیروی می کنند اما فقط به صورت و همین طور از چند قسمت شعرهای جدید؛ دیگر بدون اینکه بدانند که چه سری شعر قدیم و جدید را از هم متمایز می کند.
استفاده از این واژه تنها به مثابة پلی بود تا نیما بتواند از طریق آن ، فن بیت شکسته را که ویکتور هوگو از آن به عنوان هنر «شعر نوین » مخصوصا در نوع نمایشنامة منظوم دفاع می کرد در شعر فارسی پیاده کند."