چکیده:
هدف از تحریر مقالة حاضر تبیین فرایند شکل گیری غزل نوکلاسیک و لایه هـای ایـدئولوژیک سبک است در آن . این نوع از غزل ، پس از انقلاب اسلامی ، به مثابة عمده تـرین جریـان غـزل فارسی معاصر، به رشد و تکامل خود ادامه داد، چنان که می توان آن را اصلی ترین جریان غـزل عصر انقلاب اسلامی نیز دانست . در این نوشته ، با اشاره ای مختصر به رویکرد شـاعران بعـد از مشروطه به افق های تـازة زبـانی و اندیشـگی ، بـه مثابـة زیربنـای پیـدایش غـزل نوکلاسـیک ، متن های لحظة تغییر در این نوع غزل ، با هـدف شناسـاندن نخسـتین نمونـه هـا و تجربـه هـای سرایندگان آن ، معرّفی می شود و، در ادامه ، با تکیه بر سبک شناسی لایه ای ، لایه های واژگـانی و نحوی و بلاغی آن ، با ذکر شواهدی برای هریک ، بررسی می گردد. در پایان ، این نکتـه حاصـل می شود که ایدئولوژی در شکل دهی زیربنا و روبنای اثر ادبی موّثر است و نمود آن را در تمـام لایه های متن (واژگانی ، نحوی و بلاغی ) می توان به وضوح دید.
خلاصه ماشینی:
"ذکر این نکته ضروری است که اگر در یادکرد بنیان گذاران غزل نوکلاسیک نام حسـین منـزوی و منـوچهر نیسـتانی پیش از نام شاعرانی چون فروغ فرخزاد آمده ، صرفا به این دلیل است که ، در غزل هـای آن دو، رویکردی فراگیر و باورمندانه به زبان تازه در غزل دیده مـی شـود ــ رویکـرد و باوری نیماگونه ؛ وگرنه پیش گامی فروغ در گنجاندن گزاره های امروزی در بافـت غـزل آن قدر روشن است که نیازی به توضیح ندارد و شگردهای زبانی در تنها غـزل وی ، کـه در آن به استقبال غزلی از هوشنگ ابتهاج رفته ، با مطلع ج چون سنگ ها صدای مرا گوش مـی کنـی ســنگی و ناشــنیده فرامــوش مــی کنــی (فرخزاد، ص ٢٢٢) آن قدر امروزی است که ، اگر سرایش غزل هایی ایـن چنـین را ادامـه مـی داد، بایـد او را ـبی تردیدـ پایه گذار غزل نوکلاسیک می دانستیم ؛ اما غزل مزبـور یگانـه غـزل اوسـت و به نظر می رسد، به مثابة غزلی استقبالی ، بیشتر تفننی بوده باشـد و متـأ ثر از زبـان اشـعار نیمایی او؛ در صورتی که نیستانی و منزوی باورمندانه ، پیگیر و بابرنامه به سمت نوسازی زبان رفتند."