چکیده:
در حوزه انسان شناسی، دو رویکرد عمده «انسان شناسی فلسفی» و «انسان شناسی تجربی» دنبال می شود. این پژوهش به دنبال آن است که آرای دو انسان شناس معاصر را به نمایندگی از این دو رویکرد درباره ذاتیات انسانی مقایسه کرده، آثار اشتراکات و اختلافات مبنایی آنها را در علوم انسانی بررسی کند. ازاین رو از میان فیلسوفان مسلمان آرای آیت الله محمدتقی مصباح متکی بر منابع اسلامی و حکمت متعالیه، و از میان روان شناسان انسان گرا آرای آبراهام هارولد مزلو متکی بر فلسفه رمانتیک، فلسفه اگزیستانسیالیسم و دیدگاه تجربه گرایی را مدنظر قرار داده است. این پژوهش در نتیجه گیری، متوجه اشتراکات محدود و ظاهری و اختلافات بسیار و ریشه ای این دو متفکر درباره این مسائل اساسی شده است؛ به گونه ای که اختلافات یادشده موجب گردیده تا ایشان در مقام توصیف پدیده های انسانی، تبیین روابط میان آنها، تعیین موضوعات و مسائل تحقیق، و انتخاب ابزار و منابع شناخت، به گونه متفاوت بیندیشند، و در مقام دستور و تعیین هنجارهای رفتاری نیز در ارزش گذاری، سیاست گذاری، و توصیه نسبت به رفتارها و مسائل انسانی، داوری هایی متعارض داشته باشند.
خلاصه ماشینی:
"در راستای پاسخ به پرسش یادشده، این پرسش ها نیز مطرح می شوند: ریشه امیال، نیازها و کمال جویی فطری انسان چیست؟ آیا کمال جویی و نیازمندی انسان امری دائمی و بی نهایت است؟ نیازهای انسان بر چند قسم اند و نیازهای معنوی و والا چه جایگاهی دارند؟ ویژگی فطری برجسته و خاص انسان چیست و چه امیالی را دربر می گیرد؟ حدود و لوازم اختیار و آزادی انسان چیست؟ برای مطالعه ذاتیات انسان و پاسخ به پرسش های فوق ما نخست به فطریات از دیدگاه آیت الله مصباح خواهیم پرداخت و سپس نظرات آبراهام مزلو را درباره طبیعیات انسان بررسی خواهیم کرد، و پس از آن موارد اشتراک و اختلاف میان این دو را بررسی کرده، در نتیجه گیری تأثیر تفاوت های یادشده را بر علم، علوم انسانی و روان شناسی تحلیل خواهیم کرد.
ضروری می نماید که ویژگی بی نهایت و مطلق بودن کمال مورد طلب انسان در توصیف پدیده های انسانی مورد توجه قرار گیرد و این امر منطقا زمینه ساز پذیرش برخی مبانی دین شناختی و الهیاتی علوم انسانی (مانند اصل دین و منابع وحیانی، و خداشناسی) است؛ ولی مزلو به رغم این بستر مناسب، آشکارا در آثار خود در برابر دین و امور فوق طبیعی ایستادگی می کند.
اقسام نیازها و جایگاه نیازهای برتر آیت الله مصباح و مزلو، هر دو در این باره اتفاق نظر دارند که نیازهای بشر شامل سلسله مراتبی از نیازهای مادی و نیازهای معنوی هستند که دسته دوم ارزشمندتر و برتر از دسته اول، و به انسانیت انسان نزدیک ترند؛ بنابراین، علوم انسانی، به ویژه شاخه دستوری آن موظف است توصیه ها و شرایط لازم را برای شکوفا شدن نیازهای معنوی و یافتن جایگاه واقعی خود در میان دیگر نیازهای انسان مهیا سازد."