چکیده:
زمینه و هدف: خشونت از عواملی است که سلامت و امنیت خانواده را تهدید می کند. این نوشتار با هدف تحلیل جامعه شناختی خشونت خانگی علیه زنان و مطالعه عوامل اثرگذار بر آن صورت گرفته است.
روش: روش پژوهش پیمایشی، از زنان 15 تا 44 ساله شهر ملایر، 374 نفر از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و با ابزار پرسشنامه خود محقق ساخته که مقدار روایی آن 75/0 است، موردسنجش قرارگرفته اند. فرضییه ها با استفاده از نرم افزار spss 22 و آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: رابطه بین خشونت خانگی علیه زنان و کلیه عوامل مورد بررسی، معنادار به دست آمده است. نگرش مردسالارانه بیشترین ضریب همبستگی (59/0 درصد) را بر خشونت علیه زنان داشته است و رابطه بین این دو متغیر نیز بر اساس تحلیل رگرسیونی و تحلیل مسیر، معنادار و مستقیم به دست آمده است.
نتیجه گیری: خشونت های عاطفی، کلامی و روانی، شایع ترین نوع خشونت علیه زنان هست. معادله پیش بینی میزان خشونت علیه زنان، متشکل از عوامل پایگاه اقتصادی – اجتماعی، تجربه خشونت، نگرش مردسالارانه و تحریک شوهر، می تواند 5/57 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین کند.
خلاصه ماشینی:
"همچنین ، از منظر نظریۀ فمینیستی، خشونت علیه زنان از وضعیت فرودست آن ها در رابطه با مردان و نظام خانوادگی پدرسالار ناشی میشود و تبیین آن در نظریه های یادگیری اجتماعی، ناسازگاری پایگاهی، تضاد منابع تنها در چارچوب ساختارهای فرهنگی پدرسالار معنادار است و به نظر آن ها، زندگی زناشویی چنان ساختاریافته است که شوهر نسبت به همسر از قدرت بیشتری برخوردار است ؛ بنابراین شوهران پایگاه بالاتری دارند و بر تصمیم گیریهای عمده ، کنترل خواهند داشت (لنتون ، ١٩٩٥، ص ١٢٣) و این اثر مستقیم قوی بر خشونت علیه زنان دارد.
شکل ٢: نمودار تحلیل مسیر 38 جدول ٩: اثر کل متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته (خشونت علیه زنان ) متغیر اثر مستقیم اثر غیرمستقیم نگرش مردسالارانه 0/50 0 تجربه و مشاهده خشونت در خانواده پدرشوهری 0/31 0/14*0/17 پایگاه اقتصادی و اجتماعی 0/17 0/50 * 0/22 تحریک شوهر 0/22 0/50* 0/15*0/17 * 0/13 بحث و نتیجه گیری آنچه از این تحقیق استنباط میشود آن است که تفاوت های جنسی بیولوژیک در زنان و مردان که موجب برتری جنسیتی مردان شده است ؛ آنچه زنان را به موجودی ضعیف ، آسیب پذیر، ناتوان و غیره تبدیل کرده است ، نه ویژگیهای جسمانی و خصوصیات بیولوژیکی صرف آن ها، بلکه فرهنگ نهفته در دل جامعه است که سبب تشکیل باورهایی چون برتری یک جنس بر جنس دیگر شده است ."