چکیده:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش تعارضات بین والدین در اعتیاد فرزندان است . بنابراین تفاوت بین میزان و ابعاد تعارض زناشویی در دو گروه والدین دارای فرزند معتاد و والدین دارای فرزند سالم مورد بررسی قرارگرفته است . بدین منظور، از نظریه های انحرافات و اختصاصا نظریه بی سازمانی اجتماعی (آنومی ) ویلیام گود و نظریه کنترل اجتماعی استفاده شده است . این پژوهش از نوع علی مقایسه ای بوده و از پرسشنامه تعارض زناشویی ثنایی (١٣٨٧) استفاده شده است . نمونه تحقیق شامل ٦٠ نفر از والدین (٣٠ نفر والدین دارای فرزند معتاد و ٣٠ نفر والدین دارای فرزند سالم ) است . نتایج تحلیل رگرسیونی لجستیک تک متغیره بین تعارضات زناشویی و اعتیاد فرزندان نشان داد که رابطه دو متغیر منفی است (٠.٢٥٩ = β). بنابراین ، با هر واحد بالا رفتن نمرة تعارضات زناشویی احتمال اعتیاد فرزندان ٧٧ بار بیشتر می شود. (نسبت بخت ها ٠.٧٧٢). نتایج آزمون T مستقل نیز نشان داد که میانگین نمرة تعارضات زناشویی در گروه خانواده های دارای فرزند معتاد (١٨.٦٤) بسیار بالاتر از میانگین نمرة تعارضات زناشویی در گروه خانواده های دارای فرزند سالم (٦.٧٧) است . برای کنترل متغیرهایی چون تحصیلات ، طبقه اجتماعی ذهنی و اعتیاد والدین که احتمالا می توانند بر اعتیاد فرزندان تاثیرگذار باشند، از تحلیل رگرسیون لجستیک چند متغیره با روش گام به گام استفاده شد. تنها متغیر واردشده در رگرسیون تعارضات بین والدین بود و متغیرهای زمینه ای سهمی در تبیین اعتیاد فرزندان نداشتند.
خلاصه ماشینی:
"پیشینۀ تحقیق خسروی (١٣٨٣) در تحقیقی تحت عنوان «جایگاه و نقش خانواده در پیشگیری از مصرف مواد مخدر» از مهم ترین علل و عوامل خانوادگی مؤثر در اعتیاد را ستیزة والدین عنوان کرده و اظهار می دارد که عدة کثیری از جوانان و نوجوانان به دلیل نامناسب بودن کانون و محیط خانوادگی خود و مشاجرات و ارتباطات نامطلوب والدینشان ، جذب و اغفال دوستان ناباب شده و به اعتیاد رو آورده اند.
بنابراین ، با توجه به اینکه در مباحث نظری و پیشینۀ تجربی بر نقش خانواده در به وجود آمدن انحرافات اجتماعی تأکید شده است و با توجه به اینکه خانواده مهم ترین نهاد اجتماعی است که ارتباط مستقیمی با تربیت فرزندان دارد و بدون تردید، روابط ازهم گسیخته و نابسامان خانواده می تواند زمینه ساز رفتارهای انحرافی فرزندان باشد، یک فرضیۀ کلی و چند فرضیه که زیرمجموعۀ فرضیۀ کلی می باشند ارائه می شود: فرضیۀ اصلی : بین میزان تعارض زناشویی در والدین دارای فرزند معتاد و والدین دارای فرزند سالم تفاوت وجود دارد.
٧٧٢ نتایج تحلیل رگرسیونی لجستیک تک متغیره بین ابعاد مختلف تعارضات زناشویی (کاهش همکاری ، کاهش رابطۀ جنسی ، افزایش واکنش های هیجانی ، افزایش جلب حمایت فرزندان ، افزایش رابطۀ فردی با خویشاوندان خود، کاهش رابطۀ خانوادگی با خویشاوندان همسر و دوستان و جدا کردن امور مالی از یکدیگر) و اعتیاد فرزندان نیز نشان داد که هر چه هر یک از ابعاد تعارضات زناشویی بالاتر رود، اعتیاد فرزندان بیشتر شده است .
نتایج این تحقیق نیز نشان داده که جوانان معتاد دارای خانواده هایی با تعارضات زناشویی بیشتر هستند که میانگین آن در همۀ ابعاد در مقایسه با خانواده هایی که در آن ها فرزند معتادی وجود ندارد، به طور معناداری بالاتر است ."