چکیده:
رویگردانی از روشهای مستقیم در بیان عواطف از اصلیترین ویژگیهای شعر معاصر است. تکنیک نقاب را بایست یکی از بهترین و کارآمدترین ابزارهای بیانی غیرمستقیم در شعر معاصر قلمداد نمود. این تکنیک با تکیه بر اشتراک عینی در تبیین نهفته های درونی شاعر، نقش میانجی را بین غنایی گری شعر و حالت درامی نمایش ایفا می نماید. به این سبب، شاعر معاصر با بهره مندی از ابعاد فنی و سرشار از الهام شعری این شگرد نوظهور ادبی، ضمن گستراندن پلی میان گذشته، حال و آینده می تواند از مرزهای شخصی و حتی قومی درگذرد و به اعماق ذات بشری نفوذ کند. سیاب نیز به عنوان شاعری پیشرو در قصیده «تموزجیکور» با نقاب افکندن بر شخصیت اسطوره ای تموز و تکیه بر رویکرد درامی و روایی تکنیک نقاب، به بیان دغدغه های فردی و جامعه عراق از زبان تموز پرداخته است. در این تحقیق، با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، پس از مطالعه و بررسی نقاب شعری در ادبیات، به چگونگی کاربرد اصول هنری شعر نقاب (تموز) در قصیده «تموز جیکور» پرداخته است. نکته قابل توجه در نقاب پردازی سیاب در این قصیده؛ کاربرد معکوس نقاب تموز و بدل نمودن دلالت مثبت زندگی بخشی و باروری آن به دلالتهای منفی چون نابودی و سترونی است که نشان دهنده توانایی والای شاعر در کاربست اسطوره برای بیان تجربیات معاصر است.
خلاصه ماشینی:
در ادامه هرچه به پایان قصیده نزدیک می شویم، مظاهر نابودی و سترونی فراگیرتر میشود و نهایتا تاریکی تمام جوانب زندگانی را در برمیگیرد و تموز/ سیاب مطمئن میشود که او (تموزجیکور) را هیچ گریزی از چنگالهای کینه توز آن خوک وحشی و سیه پوش(بیماریها و نهایتا مرگ)نیست و با تکرار تصویر شعری مطلع اول بر بوسههای زندگی بخش عشتار ، بعدی معکوس افکنده، آن را سرمنشأ مرگ میداند: هیهات أتولد جیکور/ من حقد الخنزیر المدثر باللیل/ و القبلة برعمة القتل/ و الغیمة رمل منثور/ یا جیکور؟ (همان: 224-225): هرگز،آیا جیکور از کینة خوک پوشیده در لباس شب، زاده خواهد شد؟ در حالی که بوسة غنچه کشته شدن است و [نتیجه] ابر شنزاری پراکنده، ای جیکور؟ ساختار قصیده این قصیده همچون بسیاری از قصاید- که بر تکنیک نقاب تکیه دارند- از نوع نقاب بسیط و ساده با محوریت یک شخصیت اصلی است.
(الحلاوی،1994: 250-249) ساختار دراماتیک قصیده شاعر معاصر در شعر مدرن عرب بنای کارش را بر پایة کاهش شدت غنایی گری و شخصی پردازی قرار داده است و با هدف افکندن عینیت و روح زندگی بر تجربة شعری اش، بدون خروج کامل از طبیعت ذاتی و خیال شعری، از بسیاری از تکنیکها و عناصر درامی روایت همچون تعدد صداها، گفتگو، زمان و مکان رویدادها، شخصیت پردازی، طرح داستانی بهره می برد که جملگی گرد دو عنصر پویایی و درگیری می چرخد تا از توانایی پاسخگویی به علاقه مندی خوانندة معاصر در زمینة بیان عینی عواطف و افکار خویش برخوردار گردد.