چکیده:
مطابق تحلیل منطق جدید از قضایای محصوره، بسیاری از احکام و قواعد مربوط به قضایا در منطق قدیم، از اعتبار می افتند. بسیاری از این قواعد مربوط به استنتاج قضیه ای جزئی از قضیه یا قضایایی کلی است؛ اعم از استدلال مباشر، همانند تداخل، عکس مستوی، عکس نقیض، مربع تباینات و یا برخی ضروب شکل های سوم و چهارم از قیاس اقترانی. در این نوشتار برآنیم تا یکی از نوآوری های منطقی شیخ اشراق، یعنی تحویل جزئیه به کلیه از راه افتراض را در حل مشکل پیش گفته مورد بررسی قرار دهیم. به نظر می رسد این نوآوری منطقی، تمامی مشکلات یادشده، جز مشکل تضاد را حل کرده است؛ هر چند عدم اعتبار تناقض به عنوان یک مشکل جدید رخ می نماید.
خلاصه ماشینی:
"چیزهایی هستند که A هستند و B نیستند (Ax & ~Bx) از آنجا که رابطه عقدین در قضایای کلی، بر اساس تحلیل منطق جدید و برخلاف منطق قدیم، شرطی است، دیگر نیازی به پیشفرض وجودی (قاعده فرعیه نزد منطقدانان مسلمان) نیست؛ زیرا حتی اگر موضوع فردی در خارج نداشته باشد، قضیه میتواند صادق باشد.
البته گفتنی است که در قضایایی که تنها یک عقد وجود دارد، یعنی تنها عقد بین شیء و وصف وجود دارد و نه عقد شیء با یک وصف (موضوع) و رابطه آن با وصف دیگر (محمول)، تحلیل منطق جدید و منطق قدیم تفاوتی نمیکند و در نتیجه احکام و قواعد یادشده همچنان برای آنها معتبرند؛ برای نمونه، قضیه «هر چیزی معقول است»، در منطق جدید به صورت (x)Mx بیان میشود که قواعد و احکام قضایا در منطق قدیم برای آن معتبر است؛ برای نمونه، از صدق آن میتوان قضیه «بعضی چیزها معقولاند» را نتیجه گرفت؛ زیرا اگر همه چیزها دارای وصفی باشند میتوان نتیجه گرفت که چیزهایی هستند که آن وصف را دارند.
بر اساس مبانی منطق جدید، رابطه تضاد معتبر نیست؛ زیرا در منطق جدید کلیه به مشروطه تحلیل میشود و از آنجا که ممکن است فردی در خارج نداشته باشد، پس صدق هر دو ممکن است؛ برای مثال، با توجه به این که انسانهای مریخی، وجود ندارند، هر دو قضیه «هر انسان مریخی، نامیرا است» و «هیچ انسان مریخی، نامیرا نیست»، صادق خواهند بود (تیدمن و کهین، 1383، ص33)."