چکیده:
تعریف از نگاه منطق دانان، در درجه اول، راهی برای تمییز ذاتی تام اشیا از یکدیگر به شمار رفته است و دغدغه اصلی آنان از بیان مباحث مفصل در بخش تعریف، ارائه قوانین تعریف حقیق است؛ گرچه در صورت دست نیافتن به چنین معرفتی، سایر مراتب تعریف را نیز مفید و در پاره ای از موارد کافی می شمرند. امام برخی از منطق دانان همچون سهروردی با وارد کردن شبهاتی به تعریف حقیق، قائل به امتناع آن شده اند؛ بدین معنا که رسیدن به حقیقت اشیا با بیان ذاتیات آنها را ممتنع می دانند و تلاش منطق دانان را برای دستیابی به تعریف مفهومی معرفی می کنند.
پاسخ به این شبهه ها همان قدر اهمیت دارد که اصل پذیرش امکان تعریف حقیقی اهمیت دارد؛ به همین دلیل در این تحقیق که با روش کتابخانه ای انجام و با روش توصیفی - تحلیلی ارائه می شود، برآنیم با بیان اشکال های سهروردی به نظریه مشاییان در تعریف حقیقی و بیان دیدگاه وی در تعریف مفهومی، به نقد آن و به پاسخ آن اشکال ها بپردازیم و اصل امکان تعریف حقیقی را اثبات کنیم؛ گرچه دستیابی به آن امر دشواری باشد.
خلاصه ماشینی:
"کسانی که دستی در علوم بحثی دارند میدانند که در انسان، جوهر مدرک کلیات و محرک بدن وجود دارد و این مقدار شناخت برای تعریف حدی انسان کافی است (همان، ص52-54)؛ بنابراین شیخ اشراق نمیتواند ادعا کند که انسان توان شناخت خود را ندارد، چه برسد به دیگر موجودات یا اینکه بگوید چون شناخت فصل ناممکن است، تعریف نیز ناممکن است؛ چرا که فصل هرچند بسیط است و به دلیل بطلان تسلسل خود جنس و فصل ندارد، اما شناخت امور بسیط منحصر در طرقی که شیخ اشراق ارائه داده نیست، بلکه از راههای گوناگونی میتوان بسایط را شناخت، از جمله شناخت آنها از راه لوازمی که ما را به حاق آن امر بسیط میرساند، همچنانکه گذشت.
نتیجه با توجه به آنچه گذشت، روشن میشود که: اولا هیچیک از انتقادهای شیخ اشراق، بر ناممکن بودن تعریف حقیقی دلالت نمیکند، بلکه تنها بر دشواری تعریف حدی دلالت میکنند و این مطلبی است که خود ابنسینا نیز به آن اعتراف کرده است؛ ثانیا، تعریف مفهومی و اسمی هرچند در بعضی از موارد تعریفی مفید و راهگشا است ولی اگر هدف از تعریف، شناخت ماهیت و حقیقت شیء باشد، تعریف اسمی مفید نیست.
در مقام تعریف، سخن این نیست که واضع، این لفظ را برای چه معنایی وضع کرده یا مردم وقتی لفظی را استعمال میکنند چه معنایی را تصور میکنند، بلکه سخن آن است که حقیقت آن معنا چیست؟ هرچند میپذیریم که توان انسان در شناخت حقیقت اشیا محدود است اما باید گفت که پاسخ حقیقی برای پرسش از چیستی که پرسش از حقیقت شیء است، جز با بیان حقیقت نفسالامری آن شیء ممکن نیست و تمام تلاش منطقدانان در ارائه قوانین تعریف، در راستای دستیابی به چنین تعریفی است، نه صرفا تعریفی مفهومی؛ زیرا دستیابی به چنین تعریفی آسان است و مقتضی مباحث مفصل مطرح شده در علم منطق نیست."