چکیده:
مقاله ی حاضر در صدد بررسی زبان اخلاقی جدید از منظر ارزش ها و فضایلی که مورد نظر آنهاست و مقایسه ی آن با زبان اخلاقی سنتی میباشد. هر یک از این دو، واژه نامه ای مختص به خود دارند که کاملا با دیگری متفاوت ویا حتی ناسازگار می باشد.
در زبان اخلاقی جدید، به فضایل خارجی از جمله عدالت، آزادی، تسامح، عقلانیت و خود مختاری فردی توجه شده است که طبیعتا این انتخاب، لوازم و آثاری از جمله عدم التفات به فضایل نفسانی و کمالات نفس، داشتن یک زبان خنثی و مشتمل بر بی طرفی و عدم توجه به ضعف عقل آدمی و لحاظ آن به عنوان معیار نهایی در انتخاب صور مختلف زندگی، در مقابل اخلاق ارسطویی ابتدا به بحث از نفس و کمالات آن و فضایل نفسانی پرداخته و سپس آن ها را پلی برای کسب خیرات خارجی قرار میدهد علاوه بر اینکه ملاک راعقل عملی می داند که در سایه ی تلبس به حکمت، صاحب آن قادر به تشخیص صحت و سقم افعال میباشد.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین لیبرالیسم اخلاقی نمی تواند توجیه شود مگر اینکه این خصایص به عنوان فضیلت پذیرفته شوند یعنی توانایی مسامحه و احترام به کسانی که با آنها توافـق وجـود نـدارد و توانـایی استقبال از سلسله وسیعی از انتخاب ها درباره موضوعات اساسی زندگی یا به عبارت دیگر تسامح و خودمختاری فردی ، یک فضیلت انسانی تلقی می شـوند حـال کـه ایـن دیـدگاه بـرای توجیـه اعتقادات خود می تواند تا این حد از زیان فضیلت صحبت و برتبیین فضایل تکیه کنـد دو سـوال مطرح می شود: یکی اینکه این دیدگاه سعی دارد مفهوم توافق موقت را اخلاقی کند در عین حال که ادعـا می کنند تسامح عملا راه حلی نیست که انسانها در جهان واقعی آن را برگزینند بلکه این تسامح ، توافق موقتی است که در شرایط آرمانی برگزیده می شود اما اهمیت محتوای اخلاقی ایده توافق موقت چه قدر است ؟ دوم اینکه اگر خودمختاری نوعی ارزش باشد حتی متمایز از سایر ارزشها یـا به عبارتی آزادی انتخاب افراد بین صور زندگی دراین صورت خودمختـاری فـردی عمـل کـردن براساس اصولی است که سرشت انسانها به عنوان موجودات عاقل و آزاد آنها را تصدیق می کنـد اما اگر خودمختاری به معنای رهایی کامل ما از عقاید اخلاقی خـود و اینکـه داوری آگاهانـه هـر عامل اخلاقی مطلقا باید محترم شمرده شود باشد در این صورت آیا از منظر عدالت ، این درسـت است که احکام آگاهانه هر شخص مطلقا باید محترم شمرده شود و نیز این درست است که افراد کاملا آزاد باشند که اعتقادات اخلاقی خود را شکل دهند؟ ١-٤- آثار ولوازم این دیدگاه (١) براساس این دیدگاه فرض بر این است که جهان شامل واقعیات خنثایی است که گویی ما بر اساس پیش داوریها و گرایشهای خاص خود به آنها ارزش می دهیم به عبارت دیگـر زبـان ارزشها زبان خنثی است در حالی که زبان ارزش از مفهوم نوعی تباین کلی بین واقعیات و ارزشها جدایی ناپذیر است ."