چکیده:
مطالعات مربوط به زنان و مسائل گوناگون آنان در تاریخ همواره حائز اهمیت بوده
است. با توجه به محرومیت های تاریخی زنان ایرانی در ادوار مختلف، کمبود منابع
تحقیقی در این زمینه کاملا محسوس است. این امر به ویژه درباره شیوه معاینه و مداوای
زن دارد، بسیار صادق است. هدف از این » جسم « بیماریهای زنان که ارتباط مستقیم با
مقاله بررسی این موضوع در عصر قاجار به ویژه نیمه دوم آن است که به دلیل کاربرد
همزمان دو مکتب پزشکی سنتی و جدید، نقطه عطفی در تاریخ پزشکی ایران شمرده
میشود.
در این پژوهش مروری توصیفی به علت تاریخیبودن موضوع با روش کتابخانهای و
با مطالعه برخی منابع موجود در عصر قاجار به ویژه سفرنامههای سیاحان و پزشکانی که
در آن عصر به ایران آمدهاند، تلاش شده است، بخشی از زوایای تاریک پزشکی ایران
روشن شود.
بنا بر یافتههای این پژوهش، معاینه بیماران زن در عصر قاجار تنگنظرانه بود و
برخی بیماریهای شایع زنان نیز درمان میشد.
این پژوهش گام کوچکی است در روشنکردن وضع درمانی و پزشکی زنان در عصر
قاجار که در نوع خود نوآورانه است. بنابراین هم از دیدگاه تاریخ اجتماعی ایران حائز اهمیت است و هم از منظر تاریخ
پزشکی به وضع نیمی از جمعیت کشور میپردازد و میتواند جرقهای، هرچند کوچک
برای پژوهشهای بزرگتر در هر دو زمینه باشد.
خلاصه ماشینی:
ژان شاردن ٣، سیاح فرانسوی که دو بار در آن دوره به ایران سفر کرده است ، در این باره مینویسد: «پزشکان ایران ، بیماری بیماران را از طریق امتحان نبض و دیدن ادرار آنان تشخیص میدهند، اما معاینه بیماران زن جایز نیست ، زیرا مردان ایران بر خود نمیپسندند که زنان شان به هر علت که باشد، در حضور نامحرمان ظاهر شوند و هر زمان ، بسیار لازم آید که پزشکی نبض زنی را معاینه کند، بیمار در پس پرده مینشیند، به دستش پارچه نازک و ظریفی میپیچد و آنگاه به طبیب اجازه میدهد نبضش را امتحان کند.
از جمله منابع مهم در این باره سفرنامه دکتر پولاک ٤ طبیب اتریشی ناصرالدین شاه و معلم طب جدید در دارالفنون است که سال های زیادی در ایران به سر برد و با طبقات مختلف حشر و نشر داشت ، از این رو مطالعات وی درباره زندگی ایرانیان در عصر قاجار هم از جنبه عمومی و هم از جنبه طبابت اهمیت زیادی دارد.
) در جمع بندی مطالب این بخش باید گفت که بنا به گزارش های موجود از عصر قاجار، معاینه زنان بیمار تنگ نظرانه بوده و کار به جایی رسیده بود که برای معاینه هر گونه بیماری حتی در حرمسرای شاه و منازل اعیان و اشراف و طبقات بالای جامعه ، پزشک مجاز بود فقط نبض زن بیمار را بگیرد و از راه آن به تشخیص بیماری برسد و به مداوا بپردازد، البته موارد بسیار اندکی نیز گزارش شده که پزشک اجازه معاینه و مداوا را داشته ، زیرا جان بیمار در خطر مرگ بوده است .