چکیده:
اختلاف نظر بین دو مکتب فقهی اخباری و اصولی پیش از آن که در سده13هـ. ق به پایان رسد، از چالشی دنباله دار بین دو نحله از قرون 11و 12 شروع شده بود. در این روند پیوستگی های سببی و نسبی بین روحانیون اصولی به تقویت مقام مجتهدان و اتحاد آنها علیه دیدگاه روحانیون اخباری منجر شد. این مقاله تلاش دارد تا با پیگیری قرابتهای موجود بین علمای دینی و مطالعه موردی میرزا محمدباقر خوانساری به تحلیلی در باره علل گرایشهای ضد اخباری در میان روحانیت عصر قاجار بپردازد. واکاوی گفتارهای ضد اخباری کتاب روضات الجنات خوانساری و بررسی پیوندهای نسبی نویسنده این اثر فقهی با دیگر معارضان اخباریه کوششی است که نویسنده مقاله آن را سرلوحه تحقیق خویش قرار داده است.
خلاصه ماشینی:
خوانساری دلیل ارجاع به متون عام را بیان داشته و چنین مینویسد که اولین اختلاف بین دو مکتب، در مورد نشانههای علم نسبت به حدیث امام بوده است؛ بویژه در عصر غیبت یعنی زمانی که روایات واحد وجود دارد.
بالاخص وی علاقمند است از رسالهای نقل کند که در مورد اختلاف نظر بین اخباریها و اصولیها توسط استاد سماهیجی بنام شیخ سلیمان بن عبدالله بحرانی (متوفی 1121) نگاشته شده، زیرا این فرد موارد اختلاف را انتخاب کرده و به موضوعاتی پرداخته که صرفا مربوط به بحث است.
344 خوانساری در جای دیگر مینویسد که اخباریگری، ریشههای عمیقی در تاریخ شیعه دارد و چنین شرح میدهد که رجب برسی (متوفی 843) نویسنده مشارق الانوار در وصف امام علی(، در سیمای شیعة غالی و مفوضه 345 و معارض فقیهان و مجتهدان و حامی خطابیه 346 به ائمه تکیه ندارد لذا اندیشهاش در مورد تفاسیر سست و تباه کننده استواری است.
سید حسن در بازگشت به اصفهان نزد شیخ محمد تقی نواده بهبهانی درس خواند و با یکی از دختران دیگر کاشف الغطاء ازدواج نمود و معلم پدر خوانساری و خود او شد.
این علماء و دیگر استادان او نظیر: شیخ محمد تقی اصفهانی، شهشهانی و سید حسن مدرس خود هر یک با دیگری ارتباطات نسبی و سببی داشتند و با علمای عتبات چون: صاحب جواهر و کاشف الغطاء 374 نیز مرتبط بودند؛ چنانکه بین استادان خوانساری و شهید ثالث هم رابطههایی برقرار بود.
میر سید علیطباطبائی استاد دیگر نیای خوانساری، صدرالدین عاملی، کلباسی و شفتی معلمان خوانساری و پدرش و شهشهانی استاد خود محمد باقر نیز، که بعنوان مجتهدان عتبات شناخته میشدند، هر یک سهمی از موقوفه دریافت میکردند.