چکیده:
در میان برخی افراد جامعه، مخصوصا جوانان این پرسش وجود دارد که چه نیازی به انشاء صیغه عقد وجود دارد؟ آیا رضایت طرفین برای نکاح کافی نیست؟ آیا جایگزینی برای صیغه عقد وجود دارد؟ هدف از تحقیق، بررسی نکاح معاطاتی از دیدگاه فقه وحقوق اسلامی است که با روش کتابخانه ای انجام گرفته است. نکاح معاطاتی در فقه و حقوق به معانی مختلفی آمده است. یکی از معانی رایج معاطات، عدم اجرای صیغه ایجاب و قبول درعقد نکاح می باشد. برخی بنابه دلایلی،مانند کلیت آیات مربوط به عقود و برخی روایات و همچنین باتوجه به صحت معاطات در معاملات، معتقد به صحت نکاح معاطاتی شده اند. اما از نظر مشهور فقهای شیعه و سنی ایجاب و قبول درعقد نکاح باید لفظی باشد. مهمترین دلیل بر بطلان نکاح معاطاتی اجماع و لزوم رعایت جانب احتیاط می باشد و دلایلی نیز از آیات و روایات وسیره و سنت بر آن اقامه شده که دلالت برخی از آنها خالی از اشکال نیست و قانون مدنی ماده 1062 نیز به تبعیت از فقهای شیعه، لفظی بودن ایجاب و قبول را پذیرفته است. ولی برای ایجاب وقبول صیغه خاص و یا لغت و لفظ ویژه ای ملحوظ ندانسته بلکه هرلغت (زبان) و هرنوع صیغه ای را که دلالت صریح بر قصد ازدواج داشته باشد کافی دانسته است و همچنین مستفاد از ادله جواز نوشته دربیان اراده نکاح می باشد. این نوشتار به بررسی مفهوم معاطات، سیر تاریخی و استدلال موافقان و مخالفان، ارزیابی ادله موافقان و مخالفان نکاح معاطاتی و نقش موضوعی یا طریقی الفاظ درعقد نکاح می پردازد و همچنین به این سوالات که آیا عقد نکاح را می توان بدون اجرای صیغه ایجاب و قبول انشاء نمود؟ آیا جایگزینی برای صیغه عقد وجود دارد یانه؟ پاسخ می دهد.
There exists a question among some society members، specially among the youth: what is the necessity of composing the formula of marriage? Isn’t it sufficient to get the consent of the two parties? Is there a replacement for such a formula of marriage? The present study aims to survey Muatati marriage in law and jurisprudence which has been conducted by the library method.
Muatati marriage indicates different meanings in jurisprudence and law. One of its common meanings represents non-fulfillment of the formula of offer and acceptance in marriage contract.
Based on the totality of Quran's verses concerning contracts and some traditions as well as the accuracy of Muatat in transactions، some persons believe in the correctness of Muatati marriage. However، according to the well-known Shiite and Sunni jurists، the offer and acceptance must be oral in marriage contract. The important reason for the nullification of Muatati marriage is consensus and consideration of caution. There have been reasons from Quran، Traditions in favor of the preceding reason that some faults can be found in their implications.
Article 1062 of the Civil Law has confirmed the literality of offer and acceptance in marriage according to Shiite jurists. Nonetheless، there is no specific contract or word or phrase in this regard، but rather it considers sufficiently any word or phrase or contract from any language if it has been stated vividly and frankly in marriage intentions. Furthermore، what can be implied from written reasons indicates marriage intention.
The paper surveys the concept of Muatat، its revolution in the history، viewpoints of its proponents and opponents، and etc. Additionally، it investigates whether it is possible to compose marriage contract without offer and acceptance.
خلاصه ماشینی:
"(آملی،تعلیقه علی المکاسب،1 ، 130) امام خمینی(ره) در کتاب«بیع» سیره عقلایی را از زمان تحقق تمدن و احتیاج به مبادلات، تا زمان حاضر را دلیل برصحت معامله به صورت معاطاتی میداند و میفرماید: «سیره مستمر عقلایی از زمان شکلگیری تمدن و احتیاج به مبادلات تا زمان ما دلالت بر صحت معاطات دارد، ظاهر این است که بیع معاطاتی از نظر زمانی قدیمیتر از بیع با صیغه است، زیرا بدون هیچ شک و شبههای بشر قدیم در اوایل شکلگیری تمدن اناس را با اجناس دیگر بدن انشاء معامله با لفظ انجام میدادند و در همه اعصار مسأله همینطور است ...
5) سیر تاریخی معاطات: امام خمینی(ره) در کتاب «البیع» سیره عقلایی را از زمان تحققتمدن واحتیاج به مبادلات، تا زمان حاضر را دلیل بر صحتمعامله بهصورت معاطاتی میداند و میفرماید: سیره مستمر عقلائی از زمان شکلگیری تمدن و احتیاج به مبادلات تا زمان ما دلالت برصحت معاطات دارد، ظاهر این است که بیع معاطاتی از نظر زمانی قدیمیتر از بیع با صیغه است، زیرا بدون هیچ شک وشبههای بشر قدیم در اوایل شکلگیری تمدن اجناس را با اجناس دیگر بدون انشاء معامله با لفظ، انجام میدادند و در همه اعصار مسأله همینطور است، چه معامله بین اجناس باشد و چه معامله بین اجناس و اثمان واقع شود و بازارهای همه ملل بر این نوع معاملات جاری است و بدون شک این وضعیت در زمان پیامبر هم متعارف بوده است و اگر شارع آنرا قبول نداشت، وظیفهی شارع بود که منع از آن را بیان کند و بیانی از شارع در زمینه نهی از چنین معاملات، وجود ندارد."