چکیده:
مقاله پیش رو به بحث زمینهسازی ظهور با رویکرد سلبی میپردازد، پس از بیان مقدمه که در آن دورنما و چشمانداز مقاله طراحی شده به بیان مفهومشناسی ظهور و غیبت، و نسبت و نوع رابطه میان آن دو مبادرت شده است در این خصوص ابتدا به تبیین و تحلیل نسبتهای چهارگانه نظیر تناقض، عدم و ملکه، تضاد و تضایف پرداخته و در نهایت بعد از بحث و بررسی به تناقضی بودن رابطه میان ظهور و غیبت نظر داده میشود و براساس قاعده و قانون تناقض که در ظهور و غیبت جاری است رفع ظهور توجیهگر تحقق غیبت و رفع غیبت ضرورتبخش تحقق ظهور خواهد بود. در ادامه به طرح نظریه اصالة الظهور که بیانگر اصلی بودن ظهور و فرعی بودن غیبت بوده همراه با دلایل توجیهی سهگانه تاریخشناختی، ماهیتشناختی و کارکردشناختی اقدام خواهد شد و براساس این نظریه، ظهور دارای اقتضای درونی و دائمی بوده و در صورت رفع مانع (غیبت) بدون نیاز به عوامل جدید و با همان عوامل اولیه به روند خویش ادامه میدهد. پس نسبت تناقضی در ظهور و غیبت، و نظریه اصالة الظهور و وجود مقتضی در ظهور، همگی توجیهگر زمینهسازی با رویکرد سلبی میباشند.
This paper that has been ornate by the title: " The elimination of the absence factors necessitate the realization of the appearance"، discusses about grounding of the appearance with a negative approach. After an introduction which designs the outlook and prediction of the paper، I will state the epistemology and relationship between appearance of the savior and his absence. Venture In this regard، firstly، to explain and analyze the four inconsistency، lack of bees، contrast and correlation paid Finally، the contradiction between appearance and absence of consideration has been given. Following the theory of the emergence of major and minor nobility Alzohoor that indicate the absence of cognitive history with triple justified reason، ontology and cognitive function has been acting Based on this theory، the emergence of a permanent nature and inner and if the obstacle is removed (the absence of) No new elements with the same basic elements as the process continues its After the emergence of conflict and absenteeism، and the principality of Alzohoor and appropriate in the context of the emergence of all justify their negative approach.
خلاصه ماشینی:
"پس بر مبنای متناقضین بودن ظهور و غیبت که تداعیگر تقابل سلب و ایجاب میباشد و براساس اصالةالظهور که توجیهگر اصلی بودن ظهور و فرعی بودن غیبت است و نیز بر روال قاعده مقتضی و مانع که ظهور همیشه دارای اقتضا و غیبت همیشه به عنوان مانع شناخته میشود زمینهسازی ظهور با رویکرد سلبی که همان رفع عوامل غیبت بوده تحقق پیدا میکند و تحقق زمینهسازی ظهور که رخداد ظهور را به همراه دارد با همان عوامل گذشته اجرائی میشود و با وجود عوامل گذشته و اجرائی شدن آنها از عوامل جدید با رویکرد ایجابی بینیاز خواهیم بود.
پس وقتی که غیبت و عوامل آن با بیان استدلال منتفی شد بهطور قهری رخداد ظهور بدون استدلال خواهی به عنوان نقیض غیبت ثابت میشود و همچنین براساس نظریه اصالة الظهور که اصلی بودن ظهور و فرعی بودن غیبت با دلایل سهگانه تاریخشناختی، ماهیتشناختی و کارکردشناختی توجیه شد، وجود دائمی مقتضی در ظهور به عنوان یک مقوله اصلی و وجود موقت مانعیت غیبت به عنوان یک مقوله فرعی ثابت میشود که در صورت رفع عوامل غیبت که همان زمینهسازی ظهور با رویکرد سلبی است دیگر برای ظهور، زمینهسازی با رویکرد ایجابی لازم نیست زیرا با رفع مانعیت غیبت، ظهور با اقتضای اولیه به روال خویش بدون عوامل و بسترسازی جدید ادامه میدهد نظیر جریان آب که اقتضای اولیه آن حرکت کردن در مسیر سرازیری است و اگر موانعی در مسیر آن ایجاد نشود این حرکت و اقتضای اولیه به صورت دائمی و همیشگی جریان دارد و در صورت بروز مانع تنها با رفع مانعیت، آب به جریان اولیه خود ادامه داده و برای اثبات این جریان نیازی به دلیل و برهان جدیدی نیست."