چکیده:
مسئله مهدویت، همواره در طول تاریخ مورد توجه محدثین، مورخین، مولفین و نیز دستگاههای حکومتی بوده است. از جمله حکومتهایی که اهتمام زیادی به مسئله مهدویت داشتهاند، حکومت بنیعباس بوده است؛ به نظر میرسد که علت اهتمام بنیعباس به موضوع مهدویت، وجود شخصی به نام «مهدی» در سلسله خلفای بنیعباس و همنامی وی، با رسول اکرم بوده است و با توجه به حضور چنین شخصی در بین خلفای بنیعباس، گرایشی سیاسی مبنی بر جعل احادیثی که مهدی موعود از نسل عباس، عموی پیامبر است، مطرح شده است و از همین رهگذر مجموعه احادیثی با طرف حدیثی «المهدی من ولد العباس» جعل و وضع شده و شواهد تاریخی متعددی نیز وجود دارد که جعل و وضع این احادیث توسط دستگاه حکومتی بنیعباس مورد حمایت قرار میگرفته است. آنچه در این مقاله مد نظر است، بررسی سندی و فقه الحدیثی احادیثی با مضمون «المهدی من ولد العباس» است که پس از بررسی مشخص میشود که این احادیث از حیث سندی، سند مورد قبولی بر طبق مبانی حدیثی و رجالی اهلسنت ندارد و نیز از نظر فقه الحدیثی هم با روایات صحیحی که در باب مهدویت نقل شده و دلالت بر این دارد که مهدی موعود از نسل رسول اکرم و از اولاد حضرت فاطمه است، مطابقت ندارد و نیز نقدهای فقه الحدیثی متعدد دیگری نیز بر این روایات وارد است که سبب میشود مجموعه روایات «المهدی من ولد العباس» از نظر سندی و فقه الحدیثی بر طبق مبانی و منابع روایی اهلسنت مورد اعتماد و مقبول نباشد.
The issue of Mahdawiyyah has always been considered a focal point by Hadith scholars، historians، authors، and statesmen. Amongst dynasties paying special attention to the issue of Mahdawiyyah was the Abbasid dynasty. It seems probable that the reason behind the centrality of this issue amongst them was the presence of a person called Mahdi amongst the Abbasid having the same name as the Holy Prophet، thus giving rise to the political tendency of forging hadiths stating that the Promised Mahdi is the progeny of Abbas، the Prophet's paternal uncle. Consequently، a collection of hadiths were forged which encompassed the idea that "Mahdi is the progeny of Abbas." Historical documents tentify to the fact that the forging of such hadiths was endorsed by the Abbasid dynasty. This article aims at an investigation of the authenticity of such hadiths according to the documents and Fiqh ul-Hadith. It will be clarified that such hadiths lack authentic documents according to the Sunna hadith and rijal sources. Moreover، they are not consistent with authentic traditions indicating that the Promised Mahdi is the progeny of the Prophet and Lady Fatima، along with other criticisms based on Fiqh ul-Hadith، which bring discredit upon the collection of hadiths referring to the idea that "Mahdi is the progeny of Abbas" according to the Sunna principles and sources.
خلاصه ماشینی:
"مسئله اولی که در این مقاله مدنظر است بررسی سندی روایاتی است که دلالت بر این دارند که مهدی موعود( از فرزندان عباس، عموی پیامبر( است تا مشخص شود که آیا این دسته از روایات از حیث مبانی رجالی اهلسنت، مورد قبول هستند یا خیر؟ پس از بررسی اعتبار سندی این روایات، مطلبی که مورد توجه است این است که چه انگیزههایی سبب انتشار چنین احادیثی شده و آیا شواهدی وجود دارد که نشر این احادیث توسط دستگاه حکومتی بنیعباس حمایت شده باشد یا نه؟ و نیز آیا مضمون این دست روایات از نظر فقه الحدیثی میتواند با روایات متعدد مهدویت که دلالت بر این دارد که مهدی موعود از نسل رسول اکرم( و از فرزندان حضرت زهرا( است، قابل تطبیق و هماهنگی باشد یا در مقابل آنها مورد نقد قرار میگیرد و از اعتبار میافتد؟ بیان روایات دال بر انتساب مهدی موعود( به عباس بن عبدالمطلب در منابع روایی اهلسنت احادیث متعددی با موضوعات مختلفی در زمینه مهدویت نقل شده است.
همانطور که مشاهده میشود احادیث مذکور که با اسناد صحیح نقل شده صراحت بر این دارد که امام علی(، ولی پیامبر( در دنیا و آخرت بوده و او ولی همه مومنان بعد از رسول اکرم( است در حالی که در حدیثی که خطیب بغدادی با سند ضعیف نقل کرده بود آمده بود که پیامبر( به عباس فرمود: «تو بهترین کس از اهل من هستی که بعد از من جانشین من خواهی بود»؛ که طبق قاعده، در مواقع اختلاف، حدیثی که از نظر سندی اصح باشد، مقبول میشود و حدیث شاذ و حدیثی که با ضعف سندی مواجه است، کنار گذاشته میشود."