چکیده:
عشق یکی از موضوعاتی است که افلاطون در سه محاوره خود به آنها پرداخته و متفکران در شرق و غرب واکنشهای گوناگونی به آن نشان داده اند که در این مقاله فقط به بازتاب آن در جهان مسیحیت پرداخته می شود. بطورکلی در جهان مسیحیت دو جریان فکری در خصوص عشق وجود دارد که یکی متاثر از افلاطون بوده و متفکران آن معتقدند از آنجاییکه اندیشه های افلاطون سازگار با دین مسیحی بوده و مغایرتی با آن ندارد، از این رو می توان ضمن اعتقاد به سنت مسیحی از فلسفه افلاطون نیز برای فهم بهتر و عمیقتر مفاهیم دینی استفاده کرد. غالب متفکران اولیه کلیسا مانند یوحنا، اوریگن، و آگوستین به این جریان فکری تعلق دارند. جریان بعدی واکنشی بود به جریان اول و پیروان آن احساس می کردند که عناصر یونانی از طریق متفکران اولیه مسیحی وارد دین مسیحیت شده و آن را آلوده کرده است، از این رو در صدد پیراستن و زدودن مسیحیت از اندیشه های یونانی مخصوصا افلاطونی برآمدند. افرادی چون پولس، لوتر و نایگرن به این جریان فکری تعلق دارند. در این مقاله فقط به آراء اوریگن به عنوان نماینده جریان اول پرداخته می شود زیرا او اولین کسی است که پای افلاطون را به جهان مسیحیت کشید، همچنین اشاره ای مختصر نیز به آراء آگوستین خواهد شد. در خصوص جریان دوم نیز به آراء نایگرن پرداخته می شود زیرا او بطور جدی به این مسئله پرداخته و حتی کتابی دوجلدی تحت عنوان آگاپه و اروس نگاشته و در صدد مقابله با جریان فکری اول برآمد
خلاصه ماشینی:
بهطور کلی در جهان مسیحیت دو جریان فکری درمورد عشق وجود دارد که یکی متأثر از افلاطون است و متفکران آن معتقدند: ازآنجاکه اندیشههای افلاطون سازگار با دین مسیحی است و مغایرتی با آن ندارد، میتوان ضمن اعتقاد به سنت مسیحی از فلسفۀ افلاطون نیز برای فهم بهتر و عمیقتر مفاهیم دینی استفاده کرد.
بهطور کلی در جهان مسیحیت دو جریان اصلی دربارۀ عشق وجود داشت که یکی متأثر از افلاطون بوده است و متفکران این جریان فکری واژههایی چون آگاپه و اروس را که در فرهنگ یونانیان برای عشق بهکار برده میشد قابلجایگزین با یکدیگر میدانستند و درواقع تفاوت زیادی میان آنها نمیدیدند.
اوریگن نیز معتقد بود خدا به همۀ انسانها عشق میورزد و آنها را دوست میدارد، ازاینرو میتوان گفت خدا خود عاشق است (Osborne 2002: 167).
او در این کتاب کوشید ثابت کند که آگاپه عشق بهمعنای مسیحی و اروس نیز عشق بهمعنای یونانی است و آنها را بههیچوجه نمیتوان جایگزین هم قرار داد.
3. اوریگن برای اوریگن نیز درمقام یک عالم دینی این سؤال مطرح بود که آیا میتوان از واژۀ اروس (عشق) برای بیان رابطۀ خدا با انسان استفاده کرد و یا اینکه استفاده از چنین کلمات و زبانی مناسب مسیحیت نیست، بلکه باید از کلماتی مانند مهر و محبت (charity) که بیشتر صبغۀ دینی دارند استفاده کرد.
اوریگن در کتاب خود بهنام تفسیر نغمۀ نغمهها (Commentary on Song of Songs) خدا را بهمنزلۀ کسی معرفی میکند که به انسانها عشق میورزد و آنها را دوست دارد و خود عاشق است (ibid.