چکیده:
تمامیت منطق رواقی، بر خلاف تمامیت منطق گزارهای جدید که از سوی منطقدانان معاصر مورد پذیرش قرار گرفته، موضوعی است که مورد تشکیک واقع شده است؛ در این مقاله، پس از بررسی نظامهای گوناگونی که از سوی پژوهشگران مختلف بر اساس گفتارهای منطقدانان رواقی بازسازی شده است، به تمامیت این نظامها اشاره شده و نشان داده میشود که هیچ یک از این نظامهای بازسازی شده نمیتوانند معیارهای اساسی رواقیان در مورد استدلالهای معتبر را برآورده سازند و بر این اساس نمیتوان تمامیت چنین نظامهای بازسازی شدهای را به نظام منطقی مورد نظر رواقیان نسبت داد. در پایان، تمامیت منطق رواقی حتی به معنای فروکاهش همهی استدلالهای معتبرِ مورد نظر رواقیان به اثباتنشدهها نیز انکار شده و نشان داده میشود که رواقیان در کنار اثباتنشدهها و استدلالهای قابل فروکاهش به اثباتنشدهها، اعتبار برخی دیگر از استدلالها را پذیرفتهاند.
خلاصه ماشینی:
پس از بکر، مولر نیز تمامیت منطق رواقـی را مورد بررسی قرار داد و با بررسی دو نظام متفاوت که پیش از وی، توسط بکـر و نیـل هـا ارائه شده بود، نظام اصلاح شدهای را معرفی کرد که از دیدگاه وی هم نسـبت بـه دو ادات نقیض و عطف تمامیت داشت و هم با شواهد متنی بیشتری در آثار منطق دانان رواقی مـورد تأیید قرار میگرفت ؛ اما اثـر مـولر نیـز نتوانسـت آنگونـه کـه بایـد و شـاید نظـرات دیگـر پژوهشگران را جلب کرده و پایانی برای بررسی تمامیت منطق رواقی باشد؛ در سـال ١٩٨٣، اگلی (Egli) با تأکید بر تمایز میان نحو و معناشناسی در منطق رواقی، دوباره نظرات بکـر را تکرار کرد و مانند وی مدعی شد که منطق رواقی دقیقا به همان معنایی تمام است که منطـق گزارهای جدید تمام است ؛ پس از اگلی، میلن (Milne) در سال ١٩٩٤، در پژوهش خود سـه بازسازی مختلف از منطق رواقی ارائه داد و نشـان داد منطـق رواقـی در هـیچ یـک از ایـن بازسازیها تمام نیست ، امااثر وی نیز نتوانست پایانی بـر پـژوهش در بـاب تمامیـت منطـق رواقی باشد و در سال ٢٠١٢، بونواک و دور (Bonevac and Dever) مجددا از تمامیت منطـق رواقی سخن به میان آوردند.